به دست گلش خیره شده بود و سعی داشت به چانیول و خانم کارگردان که داشتن دعوا میکردن توجه نکنه . البته درست ترش این بود که چانیول داشت دعوا میکرد و کارگردان فقط عذرخواهی میکرد و این بکهیون رو یاد صبح مینداخت و معذبش میکرد. کاش سمعکاشو گوشش نذاشته بود .
چانیول اخم پررنگی کرده بود و واضحا صداش رو بالا برده بود :+ یعنی چی که دوربین مدار بسته نداره این خراب شده ؟ اینجوری امنیت پسر وزیر کره رو تضمین میکنید ؟
کارگردان شرمنده سرشو پایین تر انداخت :
× من متاسفم
چان عصبانی تر شد :
+ تاسفت چیزی رو درست نمیکنه ! میفهمی چه اتفاقی افتاده ؟ کی مورد تعارض و حمله قرار گرفته ؟ اصلا میدونی چه گندی بار اومده و شما یه دوربین فاکی نذاشتین واسه این قبرستون ؟
کارگردان چیزی نگفت و سرشو پایین نگه داشت .
چان نفس عمیقی کشید و بازدمشو رها کرد و دستی بین موهاش کشید :+ اوکی . میتونید حافظه ی دوربینای داخل سالنو به من بدید ؟
کارگردان آروم زیر لب گفت :
× خراب بودن ...
چان ابروش بالا پرید :
+ چی ؟
زن بلند تر تکرار کرد :
× دوربینای تو سالن ...
چانیول نذاشت حرفش تموم شه و فریاد عصبی ای کشید و لگدی به میز شیشه ای زد که گلدون افتاد و شکست .
بک که نگاهش روی گل ها بود ترسید و سریع روی زمین نشست تا گلهارو از روی زمین برداره .
اولین گل رو برداشت که دستش برید .
آخی گفت و و انگشتش رو توی دستش گرفت .
چان که حواسش به بکهیون جلب شده بود با دیدن زخمی شدنش سریع کنارش نشست و دستشو جلو برد تا دست زخمی بک رو بگیره ولی بک به شدت ازش فاصله گرفت و همونطور که چشماش گرد شده بود و نفس نفس میزد نگاهشو به رو به روش دوخت .
چان چشماشو روی هم فشار داد و بلند شد و رو به کارگردان که نظاره گرشون بود با صدای کنترل شده تری گفت :+ میبینی ؟
صداش سرد تر شد :
+ من دیگه ادامه فیلمبرداری رو قبول نمیکنم
کارگردان سرشو بالا اورد و خواست چیزی بگه که چان حرفشو ادامه داد :
+ حتی یه قرون پول هم واسه ی فسخ قرارداد نمیدم .
توی قرارداد ذکر شده بود که کل خونه با دوربین پرشده . و گفته شده بود که در امنیت کامل فیلمبرداری انجام داده میشه .
همینکه ازتون پول نمیگیرم باید خوشحال باشی .کارگردان سرشو بالا و پایین کرد :
× واسه ی پخش برنامه ...
چانیول پشتشو بهش کرد و به بکهیون که با گلای داخل دستش تو راه اشپزخونه بود خیره شد و با فکر به سهون گفت :
YOU ARE READING
i want to hear your voice
Fanfiction🥇 1 in angst کاپل : چانبک ، هونهان خلاصه : پارک چانیول پسر وزیر کره تظاهر میکنه که عاشق بیون بکهیون شده . بکهیون پسری معمولی و کم شنواست که چانیول رو باور میکنه و عاشقش میشه اما دنیا بهش اجازه نمیده که طعم شیرین خوشبختی رو حس کنه ! برشی از فیک : ...