من رئیستم !

273 82 41
                                    

_چان چرا بر نمیگردیم کره ؟ اینطوری پولش برات گرون نمیشه ؟

چان درحالی که فرمون دستش بود از توی آینه ماشین نگاهی به ماشینای پشتش انداخت که داشتن اسکورتشون میکردن و با راحت شدن خیالش سمت بک برگشت و دستشو روی دستش گذاشت .

+ کیوتم بنظرت من الان مشکل مالی دارم ؟

بک نمایشی این طرف و اونطرف رو نگاه کرد و بعد به صورت چان زل زد و ادای متفکرارو دراورد :

_ماشینت که میگه خیلی پولداری ولی قیافت یکم ...

و بعد بازدم عمیقشو رها کرد :

_بالاخره نمیشه هم خرو داشت هم خرما رو

چان با بهت سرشو سمت بک برگردوند :

+ الان به این فیس گفتی زشت ؟ میدونی نصف دلیلی که دخترا باهام میخوابیدن بخاطر همین قیافه جذابم بود ؟

بک با شنیدن جمله چان نیشش بسته شد و اخماش تو هم رفت . چان با دیدن قیافه بک تازه فهمید چی گفته ‌لعنتی فرستاد و پشیمون اسم بک رو زمزمه کرد .

+ هیونا

بک با اخم روشو اونور کرد و دستشو از زیر دست چان دراورد . چان با ناراحتی دوباره دست بک رو خواست بگیره که صدای بک بلند شد :

_ خودم میدونم چانیولا . و خودمم میدونم به اندازه ی دوست دخترات خوشگل نیستم ، تازه پسرم هستم .
ولی چانیولا خودت کسی بودی که اول اومدی پیشم من که کاریت نداشتم

چان دستشو لای موهاش کشید و ماشینو زد بغل . کمربند بک رو باز کرد و شونه ی بک رو گرفت و سمت خودش برگردوند :

+ پاپی ‌. اهمیتی نمیدم من تورو دوست دارم . متوجهی ؟ یه زری از دهنم بیرون اومد همینطوری . متاسفم خب ؟

بک بازم روشو سمت دیگه کرد . چان با لحن ملتمسی گفت :

+ هیونم چیکار کنم آشتی کنی ؟

بک سریع روشو سمت چان برگردوند و بعد از فهمیدن اینکه چقدر کارش ضایع بوده با صدای آروم پرسید:

_ بریم مارسی ؟

چان با تعجب پرسید :

+ مارسی ؟

_اره من تو اینترنت دیدمش خیلی قشنگ بود پس گفتم که ...

گوشاش قرمز شد و صداش تحلیل رفت :

_ دوتایی میتونیم اونجا باشیم . چون من همیشه فانتزیشو داشتم که تو خارج کنار دریا با کسی که دوستش دارم باشم و خب ‌‌‌...

با دیدن نگاه بی حرکت چانیول سریع حرفشو پس گرفت :

_ البته اگر نمیخوای ولش کن . اره اره اصلا فراموش کن چی گفتم

و وقتی بازم واکنشی از پسر خشک شده ی رو به روش ندید فریادی کشید :

_ یااا پارک چانیووول

i want to hear your voiceWhere stories live. Discover now