Part 19

1.1K 208 189
                                    

پارت نوزدهم

با رفتنه لی و کوک،
تهیونگ سمته بکهیون برگشت و غرید : اینجا چه غلطی میکنین ؟

بکهیون بخاطر فشار فورمون های آلفا، با صدای لرزون و هق هق گفت : ماااا... هق....پایین بو..دیم... ک...ه که با فهمیدن بوی دارچین جونگ کوک به این طبقه اومد... هق...

تهیونگ تازه بعد از تلنگر نامجون به خودش اومده بود، گند زده بود.
حتی گرگه عصبانیش هم ساکت شده بود.

جین : آروم باش آلفا

دستشو لای موهاش بُرد و به میز تکیه داد،
چشماشو بست : همه برین بیرون

کارمندا با وضعه بیحالشون داشتن از سالن میرفتن.

تهیونگ : اون دوتا آلفایی که داشتن انگولک بازی میکردن رو نگه دارین.

مارک و اون وو با شنیدن این حرف آب دهنشون رو قورت دادن .

جیهوپ و نامجون با تاسف سمته اون دونفر رفتن و جلوی تهیونگ کشیدنش.
تهیونگ نفس عمیقی کشید و حالش از بوی اون دونفر بَد شد.
با چشمای سرخ رنگش بهشون نگاه کرد، از شدت ترسشون داشتن میلرزیدن.

مارک : آلفا ما نمیدونستیم اون امگا لونآی گمشدست.

اون وو : بوی فورمونهای هیتش خیلی شیرین میزد و داشت گرگمون رو اذیت میکرد.

اون وو بدونه فکر حرفشو زد و با زدنه این حرف فاتحه ای برا جفتشون تو دلش فرستاد.

تهیونگ : که بوی فورموناش براتون شیرین بود آررررررره

با فریاد بلندی گفت که اون دونفر به غلط کردن افتادن

مارک : آلفا مارو ببخشید

جیهوپ از وضعیت پیش رو آهی کشید، و با خودش گفت
< وقتی بهت میگیم برا این شرکته کوفتی قانون بزار تا هر خری به امگاها دَس درازی نکنه بخاطر همین چیزاست. وقتی جین خودشو پاره میکنه میگه اونایی رو که بدنشونو به نمایش میزارن رو اخراج کن و به همه کارمندا تذکر بده بخاطر همینه.
حتی توت فرنگی هم میاد میگه هیونگ حس میکنم جدیدا زیاد بوی امگاها رو گرفتی.
همین امروز قبله اینکه به شرکت بیاییم گفتیم اون کوکه خودمونه باهاش بد رفتاری نباید کنیم، اونوقت چیکار کردی؟ خیره سرت کاری کردی که فکر کنم الان از دسته مام ناراحت شده.
مایی که عینه احمقا نشسته بودیم و هیچ حرفی در دفاع ازش نمیزدیم.
امروز اگه کوک اینجا نبود بازم میخواستی این آلفا های خطا کارو مجازات کنی یا میخواستی خودتم باهاشون بکهیونو اذیت کنی .
هوووووف کی امروز تموم میشه سرم داره میترکه. >

جیهوپ خبر نداشت همه ی اینارو داره زیر لب بلند بلند میگه که بقیه هم صداشو میشنون.
بعد از چند دیقه که سکوت جمع رو شنید ، به خودش اومد و دید همه دارن نگاش میکنن.
تهیونگ حرفی نداشت بزنه، میدونست تک تک حرفای جیهوپ حقیقتیه که سعی داشت نسبت بهشون بی تفاوت باشه.

 SaudadeWhere stories live. Discover now