پارت بیست و هشتم
جونگ کوک تو هنگ بود
چطوری همه ی کارای تعمیر اون خونه داشت اینقد سریع جلو میرفت ،
تیم شرکت خودشون به خوبی تونسته بود با تیم شرکته آلفاش هماهنگ بشه و تند تند شروع به تعمیر و تغییر دکوراسیون داده بودن .کریس لبخندی زد و رو به کوک گفت : سعی کردیم همه چیو جوری طراحی کنیم که میدونستیم دوسش داری
کآی : بخاطر همین بی اجازه رفتیم سراغه دفتر طراحیای خاصت که برا دله خودت میزدیشون.
کوک : شما چطور اینقد سریع با همدیگه هماهنگ شدین
کریس خنده ای کرد : خب مثله اینکه وقتی درخواسته آلفات رو برا کار کردن تو شرکته خودش رد کرده بودی، اومد و ازما خواست بیاییم و زیر مجموعه شرکتش بشیم، پیشنهاد وسوسه کننده ای بود ، ولی از اونجایی که بهش گفتیم باید کوک رو هم در جریان بزاریم زیاد به مذاقش خوش نیومد و از شرکتمون رفت تا اینکه زنگ زد و ازمون پرسید که آیا میدونیم تو از چه سبک دکوراسیونی خوشت میاد یا نه.
مام از قبل باهاشون قرداد داشتیم و مهمتر اینکه راستش نمیخواستیم این فرصت رو از دست بدیم! زیر مجموعه ی شرکت وانیلا لآیف شدن کم چیزی نیست.
سعی کردیم همه چیو فوری آماده کنیم و نتیجه اینی شد که میبینی.کوک عینه ماهی دهنشو باز و بسته کرد و با دیدنه نیشخندی که رو صورته آلفاش بود چشم غره ای بهش رفت و روشو ازش گرفت اون آلفا به چه جرأتی میخواست شرکتشونو زیر مجموعه ی خودش کنه.
تو دلش نیشخندی زد
< یعنی اینقد دلت میخواد باهم تو یه شرکت کار کنیم >تهیونگ شیطنت رو از رایحه جفتش تشخیص داد
< باز قراره چه آتیشی بسوزونی >*****
ه
مه در حال استراحت کردن بودن و جونگ کوک و نامجین داشتن راجب جادوی سیاه حرف میزدن.
جین : بنظرم شکست دادنه یونگجا زیادم نباید سخت باشه، به هرحال اون چندین ساله که از جادوی سیاه استفاده میکنه و تا الان باید بیشتره روحش نابود شده باشه.
نامجون که دید حواسه کوک پرته صداش زد : شاهزاده
جونگ کوک نگاهه لرزونش رو به نامجون داد، اون دو گویِ مشکی به خوبی نشانگره ترسی بودن که کوک چندین روز بود سعی داشت مخفیش کنه.
نامجون : چیزی شده که ازش بی خبریم؟
کوک : هیونگ من تهیونگ رو مارک کردم، نمیتونم خودم زیاد رایحه مو ازش مخفی کنم.. تو میتونی اینکارو برام بکنی؟
جین نگاهه ریز شدش رو بهش دوخت : نه نمیتونه اینکارو کنه اولا چون مارک دوم دارین و اگه بخواد اینکارو کنه هم شاید فقط بتونه یه دیقه اثر کنه، بعدشم مارو با آلفات درگیر نکن بیشتر از هرچیزی روت حساسه
YOU ARE READING
Saudade
Werewolfسودآد : یه کلمه تو فرهنگ و زبان پرتغالیه. به معنیِ نوعی حالت روحی و حس نوستالژی، اندوه، دلتنگی و دلگرفتگی از نبودن فرد یا متعلقی است. ________________________________ یادمه اونموقع بود که برا اولین بار پامو تو این جنگل گذاشتم، اومدم که بخودم ثاب...