جواب
________:ناشناس
آمم نمیدونم چی باید صدات کنم
الان به این نتیجه رسیدم که ما تقریبا یک هفته هست که با هم صحبت میکنیم و من هنوز اسمت رو هم نمیدونمالبته تو هم اسم من رو نمیدونی
به هر حال... اسم من جانگ هوسوک هست
۲۳ سالمه و خب دانشجوی رشته پزشکی امآه احتمالا انتظار نداشتی
چون بیشتر هشتاد درصد افرادی که باهام صحبت میکنن، وقتی رشته تحصیلیم رو میفهمن جا میخورنو البته رفتارشون تغییر میکنه!
احتمالا تا الان فهمیده باشی چرا بعضی وقتا یهو ول میکنم میرم.
و اگر متوجه نشده باشی باید بگم که من توی بیمارستان روزهام رو میگذرونم...دوست دارم اونی که اولین بار بهم گفت پزشک شو و زندگی راحتی داشته باش و پیدا کنم و دیکش رو دور گردنش پاپیون ببندم!
آخه اصلا راحت نیست
خواب و بیداری ندارم!
جدی میگمالان سه روزه که پشت سر هم شیفتم
شاید باورت نشه اما من دیروز موهام رو توی دستشویی شستم و این در حالی بود که بدنم از عرق خیس آب شده بود ولی من حوصله پیدا کردن یه حموم و بعدش عوض کردن لباس هام رو نداشتمخب باید اعتراف کنم که وقتایی که یهویی ول میکردم و میرفتم بیمار میوردن و مجبور بودم منم به اونجا برم
خیلی دلم میخواد بدونم الان چه فکری در موردم میکنی
تو هم مثل بقیه قراره رفتارت باهام خوب بشه فقط چون یه دانشجوی پزشکی ام؟امیدوارم تغییر نکنه و همون آدم قبلی بمونی
اگر دوست داشتی، خوشحال میشم منم در مورد تو بدونم... :)
_____________
ویز ویز🐝
YOU ARE READING
The Message Of Savior [Sope]
Fanfictionدر حالی که برای آخرین بار اتاقش رو از نظر میگذروند دست هاش رو بالا و بالاتر برد. هرکاری که فکر میکرد لازمه رو، انجام داده بود. به دونه های کوچیکی که کف دستش، که دقیقا روی عدد 18 هک شده ی اون قسمت قرار داشت نگاه کرد. به یه تلنگر برای متوقف شدن نیاز د...