Chapter 09

237 76 15
                                    

سبد چرخ دارشو دنبال خودش توی فروشگاه میکشوند و هر چیزی که حتی نیاز نداشت رو هم بخاطر بسته بندی های خوشگلشون بر میداشت

آشپزی کردن بلد نبود و اکثر خرید هاش شامل مواد غذایی نیمه آماده بود

از قسمت نوشیدنی ها که رد میشد چنتا شیشه برداشت و تو سبدش جا داد ، هنوزم نگاهش به بقیه ی نوشیدنی ها بود اما حسابگره داخل مغزش اخطار میداد که به ته مونده کارت بانکیش نزدیک شده

دسته ی سبد چرخ دارشو تو مشتش فشرد و هلش داد با صدای برخوردش با چیزی بالاخره نگاهشو از نوشیدنی های رنگارنگ دلبندش گرفت

خورده بود تو سبد شخصی که جلوش ایستاده بود ، عادت نداشت بابت همچین چیزای عادی و پیش پا افتاده ای معذرت خواهی کنه پس سبدشو کج کرد تا فقط از کنارش رد بشه ، پسری که دسته ی سبدشو گرفته بود و مقابلش ایستاده بود منتظر احترام ریزی و معذرت خواهی بود اما کوک نا امیدش کرد !

کوک سبدشو هول داد تا رد بشه از اون مسیر که یکدفعه اون پسر مقابل سبدش ایستاد

بی حوصله نگاهی بهش انداخت

یه پسر با موهای پریشون و درهم تقریبا بلند که روی گوش هاش رو پوشونده بود

انقدر قیافش تو چشم های کوک جوجه میزد که حتی نمیخواست به خودش زحمت بده ازش بپرسه چرا راهشو سد کرده ، فقط زل زد بهش تا اینکه پسر به حرف اومد خودش:

-همینجوری میخوای بری؟

کوک نگاهی به سبد نیمه پر پسر انداخت و با پوزخند بهش تیکه انداخت :

-نکنه سبدت دردش گرفت ؟ برم از بیمه واسش پول بگیرم ؟

پسر سری از تاسف تکون داد انگار همین یه برخورد کافی بود تا کاملا از کوک قطع امید کنه و خودشو خسته نکنه ، کنار رفت و دسته ی سبد خودشو گرفت

کوک بی خیال نگاهشو گرفت و سبدشو هول داد وارد قسمت دیگه ای شد و یه بسته آدامس هم به خرید هاش اضافه کرد

با ویبره ی موبایلش توجهش از قفسه ها گرفته شد و جواب تلفنشو داد :

-لوهان..

*کوک تونستم سهون رو راضی کنم

کوک از صدای آهسته و یواشکی لوهان فهمید که داره دور از چشم سهون بهش خبر میرسونه ، دست از راه رفتن برداشت :

-عالیه ، پس من پیگیریش میکنم فردا صبح و راستی راجب خونه هم یکی واستون پیدا کردم ، لیسا معاملشو واستون جوش میده ارزون پاتون بیوفته

*دمت گرم ، من باید قطع کنم

-باشه باشه اوکیه...فعلا

*فعلا

دکمه قطع تماس رو زد و با لبخندی که گوشه ی لبش نشسته بود زیر لب ایولی گفت

با چیزی که از پشت خورد به پاهاش ابرو هاش پریدن بالا و سوالی چرخید

BLUE BLOODEDWhere stories live. Discover now