نگاهشو تو اتاق چرخوند و یک راست رفت سراغ قاب عکس بزرگی که پشت سر
صندلی کاری وزیر بود ، به سختی از دیوار جداش کرد با دیدن در ایمن شده لبخند کجی
زد " کافیه هک شی گوگولی! " با خودش گفت و دستاشو زد به هم
رفت سراغ چانیولی که چسبیده بود به در و حواسش بود کسی نیاد سمتشون ، چان
سوالی نگاهش کرد اما لیو جلوتر میومد تا اینکه چسبید بهش ، چان یک تای ابروشو بالا
داد و خواست منشن کنه که واسه تلافی اصلا زمان مناسبی نیست که دست لیو رفت توی
جیب کت چان و موبایلشو بیرون آورد ، با ابرو اشاره ای به موبایل کرد و پوزخند رو
چاشنی تلافیش کرد ، برگشت سراغ گاوصندق مخفی و چانیول نامحسوس نفس عمیقی
کشید سرشو تکون داد از دست لجبازی های لیو و دوباره حواسشو داد به صدا های
بیرون دستشو نشوند روی دستگیره
به عنوان یه نیروی مخفی پلیس مکان یابی هاش حرف نداشت و همیشه تو اداره ازش
تعریف میکردن و الان برای پیش بردن نقشه های یه باند فوق سری داشت ازشون
استفاده میکرد
با صدای تقی که شنید سرش چرخید سمت لیو ، درش رو باز کرده بود و حالا با افتخار
کیف کوچیکی رو ازش بیرون آورد چرخید رو به چانیول و با ابرو اشاره ای بهش کرد
چان انگشت شستشو بالا آورد ، لیو سریع درشو بست و قاب رو برگردوند سر جاش
کیف کوچیکی بود داشت تو دستش فشارش میداد تا بفهمه چیا داخلشه ، حق نداشتن بازش
کنن و طبق دستورات باید میدادنش به اوه سهون تا یک راست برای رییس بزرگ ارسال
بشه ؛ چانیول کیف رو ازش گرفت ، توی کتش گرفتش و با احتیاط درو باز کرد سرکی
کشید ، فقط دو تا زن و یه مرد اول سالن ایستاده بودن و حرف میزدن
سریع بیرون رفتن و درو پشت سرشون بستن ، لیو چسبید بهش جوری که پف کمه کت
چانیول مشخص نشه ، لیو موهای مصنوعیشو جمع کرد یه سمت و ریختشون روی
قسمتی که کت چان پف کرده بود ، وقتی از کنار اون سه نفر رد میشدن الکی سراشونو
نزدیک همدیگه کردن و جوری تظاهر کردن که دارن با هم حرف میزنن
این بار لیو با اعتماد بیشتری نسبت به چانیول دنبالش راه افتاد و هرجا میکشوندش
KAMU SEDANG MEMBACA
BLUE BLOODED
Fiksi Penggemarمامور عالی رتبه مخفی ، پارک چانیول ، که از تنهایی خودش لذت میبره و انگار با شغلش ازدواج کرده برای ماموریتش وارد سیستمی میشه که کل مسیر زندگیش رو عوض میکنه ، بخاطر شغلش وارد اون سیستم شده بود اما برای اولین بار حواسش پرت شخصی میشه! با ملاقات دوباره...