Chapter 24

211 41 6
                                    

پیام کریس رو سریع خوند

( فردا میام اونجا ، باید توجه گرگ پیر رو جلب کنیم تا راحت کار هارو پیش ببریم )

چانیول زودتر از سرعت نور جوابشو داد

(اوکی)

موبایلشو خاموش کرد و گذاشتش روی عسلی کنار میز

یکی از لباس هاشو از توی چمدونش بیرون آورده بود و گذاشته بود روی تخت ، تا تصمیم گرفت بپوشتش بکهیون از حمام بیرون اومد :

+آیییش یادم رفته لوسیون خودمو بیارم حس بدی دارم

چانیول دست به کمر برگشت سمتش ، توی این حوله ی سفید شکل یه توله گربه ی ریز شده بود دقیقا برعکس تصویری که همه ی کارکنان و اعضای این سیستم ازش داشتن این وجهه ی کیوت و بامزه ی بکهیون فقط واسه چانیول بود و همین بود که تو نظرش ارزشمندش کرده بود

یک تای ابروی چانیول با حرف بکهیون منحرفانه بالا رفت :

_اینی که الان زدی چه بویی داره؟

بکهیون که داشت موهاش رو با کلاه حوله اش خشک میکرد لبای سرخش رو جلو آورد:

+نمیدونم

_بذار من بو کنم

چانیول جلو رفت و تا دست قویش کمر بکهیون رو گرفت و کشیدش سمت خودش تازه بکهیون دوهزاریش افتاد که لحن چانیول رفته روی مود منحرفانه اش!

دستاش رو نشوند روی قفسه ی سینه ی لخت چانیول :

+یااا یاااااا چیکار میکنی

چان گردن کشید پایین و نوک بینیش رو کشید روی پوست گرم و تمیز گردن بکهیون عمیقا بوش کشید جوری که کل بدن بکهیون رفت روی ویبره :

_شاید بوی خودت باشه که اینقدر خوبه!

بکهیون داشت به این فکر میکرد که باید جایزه بهترین لاس زننده ی دنیا رو به چانیول بده!

چانیول استعداد عجیبی داشت توی استثنا شدن واسه بک...جوری که فقط خودش میتونست مخ بکهیون رو بزنه. درواقع بکهیون جلوش هیچ گاردی نداشت و خودش میذاشت که چانیول مخش رو به کار بگیره

نوک بینی چانیول روی پوست داغ گردنش داشت کشیده میشد بالاتر ناخودآگاه سرشو کج کرد توی گردنش و فشار دستاشو روی سینه ی چان بیشتر کرد :

+سرده..یعنی موهامو باید خشک کنم

به ثانیه نکشید که مود چانیول عوض شد و رفت توی قالب نگرانش ؛ بکهیون رو دنبال خودش کشوند تا میز توالت

با فشاری که روی شونه هاش وارد کرد مجبورش کرد روی صندلی بشینه

بکهیون بدون اعتراضی نشست همونجا و از توی آیینه زل زد به چانیولی که داشت سیم سشوآر رو میزد توی پریز

BLUE BLOODEDOpowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz