پیام کریس رو سریع خوند
( فردا میام اونجا ، باید توجه گرگ پیر رو جلب کنیم تا راحت کار هارو پیش ببریم )
چانیول زودتر از سرعت نور جوابشو داد
(اوکی)
موبایلشو خاموش کرد و گذاشتش روی عسلی کنار میز
یکی از لباس هاشو از توی چمدونش بیرون آورده بود و گذاشته بود روی تخت ، تا تصمیم گرفت بپوشتش بکهیون از حمام بیرون اومد :
+آیییش یادم رفته لوسیون خودمو بیارم حس بدی دارم
چانیول دست به کمر برگشت سمتش ، توی این حوله ی سفید شکل یه توله گربه ی ریز شده بود دقیقا برعکس تصویری که همه ی کارکنان و اعضای این سیستم ازش داشتن این وجهه ی کیوت و بامزه ی بکهیون فقط واسه چانیول بود و همین بود که تو نظرش ارزشمندش کرده بود
یک تای ابروی چانیول با حرف بکهیون منحرفانه بالا رفت :
_اینی که الان زدی چه بویی داره؟
بکهیون که داشت موهاش رو با کلاه حوله اش خشک میکرد لبای سرخش رو جلو آورد:
+نمیدونم
_بذار من بو کنم
چانیول جلو رفت و تا دست قویش کمر بکهیون رو گرفت و کشیدش سمت خودش تازه بکهیون دوهزاریش افتاد که لحن چانیول رفته روی مود منحرفانه اش!
دستاش رو نشوند روی قفسه ی سینه ی لخت چانیول :
+یااا یاااااا چیکار میکنی
چان گردن کشید پایین و نوک بینیش رو کشید روی پوست گرم و تمیز گردن بکهیون عمیقا بوش کشید جوری که کل بدن بکهیون رفت روی ویبره :
_شاید بوی خودت باشه که اینقدر خوبه!
بکهیون داشت به این فکر میکرد که باید جایزه بهترین لاس زننده ی دنیا رو به چانیول بده!
چانیول استعداد عجیبی داشت توی استثنا شدن واسه بک...جوری که فقط خودش میتونست مخ بکهیون رو بزنه. درواقع بکهیون جلوش هیچ گاردی نداشت و خودش میذاشت که چانیول مخش رو به کار بگیره
نوک بینی چانیول روی پوست داغ گردنش داشت کشیده میشد بالاتر ناخودآگاه سرشو کج کرد توی گردنش و فشار دستاشو روی سینه ی چان بیشتر کرد :
+سرده..یعنی موهامو باید خشک کنم
به ثانیه نکشید که مود چانیول عوض شد و رفت توی قالب نگرانش ؛ بکهیون رو دنبال خودش کشوند تا میز توالت
با فشاری که روی شونه هاش وارد کرد مجبورش کرد روی صندلی بشینه
بکهیون بدون اعتراضی نشست همونجا و از توی آیینه زل زد به چانیولی که داشت سیم سشوآر رو میزد توی پریز
CZYTASZ
BLUE BLOODED
Fanfictionمامور عالی رتبه مخفی ، پارک چانیول ، که از تنهایی خودش لذت میبره و انگار با شغلش ازدواج کرده برای ماموریتش وارد سیستمی میشه که کل مسیر زندگیش رو عوض میکنه ، بخاطر شغلش وارد اون سیستم شده بود اما برای اولین بار حواسش پرت شخصی میشه! با ملاقات دوباره...