#پارت_31
عنوان پارت: "اسم تو "
تیشرتش رو از تنش بیرون کشید و زمین انداخت و حین بالارفتن از تخت پرسید:
_چیکار میکنی؟
تهیونگ برای لحظه ای نگاهش رو از صفحه موبایلش گرفت و با ابروی بالا رفته جواب داد:
_داشتم توی یه برنامه میچرخیدم و فن آرت های جدیدی که ازمون بیرون اومده میدیدم.
بعضی از اونا واقعا شاهکارن لولوئیس کنارش درست مثل تهیونگ به تاج تخت تکیه زد و پسر کوچکتر گوشیش رو چرخوند تا اون بتونه فن آرت رو ببینه:
_داشتم تصور میکردم که همچین تتویی داشته باشی.
خیلی تماشایی میشهلوئیس خیره به فن آرت ملافه رو تا روی شکمش بالا کشید.
آرت از اون بود که نیم رخ ایستاده بود و درحالی که موهای بلند و سفیدش دورش پراکنده بود روی کمر برهنه اش و دقیقا روی ستون فقراتش یک ردیف از ماه به زیبایی نقش بسته بود_نگهش دار شاید یه روزی انجامش بدم
کوتاه گفت و خودش رو از زیر سر داد و دمر دراز کشید و پلک بست.
لحظاتی بعد تخت تکون خورد و تهیونگ روی کمرش نشست و خم شد و آروم به پشت گردن پسر بزرگتر بوسه زد و زمزمه کرد:_تصور کن
به جای هرکدوم از اون ماه ها یک بوسه نشوند و بین هر بوسه کلمه به کلمه جمله اش رو زمزمه وار ادا کرد:
_هربار اینطوری ببوسمشون
_کیم تهیونگ!
_پارک!
تهیونگ به سرعت گفت و بعد از ثانیه ای مکث ادامه داد:
_منو پارک تهیونگ صدا بزن.
دوباره چند بوسه به کتف و حوالی گردنش نشوند و ادامه داد:
_امشب منو با فامیلی خودت صدا بزن کیم لوئیس!
بزار حس کنم مرد تو بودن چه لذتی داره_مگه قبل از این به اندازه کافی لذت نداشت شاهزاده؟
مگه قبل از این شما صاحب سر تا پای این اقیانوس نبودید که حالا به دنبال لذت مالکیت توی قالب کلمات میگردین؟دوباره این مکالمه داشت رنگ و بوی خاصی به خودش میگرفت که هردو عاشقش بودن.
_پیش از این مالکیت من به تن و روحتون آنچنان قابل جار زدن نبود چراکه رد کیس مارک هارو زیر لباس مخفی میکردین اما از حالا به بعد نه تنها حلقه به دست دارین بلکه هرجا که قدم بزاریم باید خودتون رو با اسم من معرفی کنید اقیانوس.
صدای خنده دلنشین لوئیس بلند شد و جوابش با چند ثانیه مکث رسید:
_جدیدا مقابل کلماتتون کم میارم شاهزاده، این رسم ما نبود که منو در مقابل خودتون بی دفاع کنید.
YOU ARE READING
𝑷𝑨𝑺𝑺𝑰𝑵𝑮 𝑻𝑯𝑹𝑶𝑼𝑮𝑯 𝑻𝑯𝑬 𝑪𝑳𝑶𝑼𝑫𝑺
Fanfiction"گذر از ابر ها" نویسنده: "پانیکا" ژانر: "فلاف، رمنس، انگست" کاپل: "لیونگ(ویمین)، کوکمین، نامجین، سپ" ~~~~~~~~~~~~~ «توجه داشته باشید که گذر از ابر ها فصل دوم فیک "مولن روژ" هست که توی پروفایلم میتونید پیداش کنید؛ لازم به ذکره که خواندن فصل دو بدون خ...