♡ ﷽ ♡
.
.
مو مشکی با دقت و ملایمت پارچهی نم دار رو به بازوی سوختهی ییبو می کشید..
_آی..یکم یواش تر!
_باشه ببخشید..
_باید میذاشتی نامجون لائوشی انجامش بده!
جان اخمی کرد و جوابی نداد..نمی تونست اجازه بده کسی غیر از خودش بدن لخت ییبو رو ببینه..بنابراین همهی توضیحات رو از نامجون یاد گرفت تا خودش انجامش بده..
بازوی ییبو به اندازهی یه کف دست سوخته بود و جان نمی دونست چرا توی قلبش انقدر احساس درد میکرد!
_آه فکر کنم جاش هیچوقت نره..
و گوشهی لب هاش به سمت پایین خم شدن..
جان لبخند محوی زد..خم شد و بعد از کاشتن بوسهای روی جای سوختگی، خیره به چشم های متعجب و شرور ییبو گفت:_این چیزی از زیباییت کم نمیکنه!
ییبو خندید و جواب داد:
_چطور میتونی انقدر قشنگ لاس بزنی؟!
مو مشکی تو گلو خندید و جوابی نداد..
داروی گیاهی رو روی زخم گذاشت و با احتیاط بانداژش کرد..لباس پسر کوچکتر رو به کناری انداخت و لحافش رو مرتب کرد.._بگیر بخواب هنوز تا طلوع آفتاب فرصت هست..
مو بلوند دستی به موهای آشفتهاش برد و پرسید:
_پس جئون جونگکوک و همسرش کجا میخوابن؟
مو مشکی بالش خودش رو کمی پف داد:
_نامجون لائوشی گفت اونا فعلا خونهی خودش میمونن..خونهی کیم نامجون هم نزدیک همین بهداریه..
_هوم
کمی میونشون در سکوت گذشت..
که مو مشکی تردید رو کنار گذاشت و تار موی بلند و بلوند جلوی صورت پسر رو کنار زد:_هنوزم تو دق دادن من مهارت داری ییبو!
ییبو خندید و دست جان رو گرفت:
_ولی تو خیلی رمانتیک بودی شیائو!
چی گفته بودی؟! عام...موذیانه جلوی صورت پسر خم شد و لب زد:
أنت تقرأ
𝙇𝙤𝙨𝙩 𝙄𝙣 𝙏𝙝𝙚 𝙅𝙪𝙣𝙜𝙡𝙚☘︎ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
أدب الهواة🍀𝑵𝒂𝒎𝒆 : 𝑳𝒐𝒔𝒕 𝑰𝒏 𝑻𝒉𝒆 𝑱𝒖𝒏𝒈𝒍𝒆 🍀𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒀𝒊𝒁𝒉𝒂𝒏(𝐿𝑆𝐹𝑌) 𝑽𝑲𝒐𝒐𝑲/𝑱𝒊𝑿𝒖𝒂𝒏 🍀𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝑨𝒅𝒗𝒆𝒏𝒕𝒖𝒓𝒆/𝑪𝒐𝒎𝒆𝒅𝒚/𝑫𝒂𝒊𝒍𝒚 𝑳𝒊𝒇𝒆 🍀𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓 : °•𝔂𝓪𝓭𝓮𝓰𝓪𝓻•° 🍀 گمشده در جنگل🍀 🍀خلاصه: ژو چنگ...