♡ ﷽ ♡
.
.
لایلا همچنان بالای قایق پرواز میکرد و به دنبالشون در حال سفر بود..تنها چند ساعت تا رسیدن به نزدیک ترین شهر فاصله داشتن..
مو بلوند همچنان خمار بود اما نمی تونست به راحتی درون قایق و تکون های مزخرفش بخوابه..پس شیائوجان در سکوت یه بالش پشت خودش گذاشت و همونجا دراز کشید..
_ییبو؟
صدای آرومش توجه مو بلوند رو جلب کرد..
مو مشکی دستش رو به طرف پسر دراز کرد و با لحن ملایمی گفت:_بیا اینجا بخواب!
ییبو هم از خداخواسته لبخندی زد و خودش رو روی بدن پسر انداخت..تو بغل عضلانیِ پسر دراز کشید و سرش رو روی سینهی مو مشکی قرار داد..
جان هم تنها پتوی موجود رو روی تن ییبو انداخت و به این ترتیب هر دوشون گرم می افتادن..ییبو زیر پتو..و جان زیر ییبو!
پسر بزرگتر دستش رو بلند کرد و میون موهای پسر مو بلوندی که روی سینهاش به خواب رفته بود؛ کشید و نوازش کرد..و مدت زیادی نگذشت که صدای خر و پف پسر کوچکتر شنیده شد..
با وجود صدای بلند قایق موتوری هنگام حرکت، جان تنها صدای نفس های ییبو رو به گوش هاش دعوت کرد و کم کم در خواب آرومی غرق شد..
با شنیدن صدای سرفه های بلندی از خواب پرید و با گیجی به طرف صدا برگشت..با دیدن قایقران که قلبش رو گرفته بود و سرفه های دردناکی میکرد؛ به سرعت اما با احتیاط پسر توی بغلش رو روی زمین گذاشت و به طرف مرد پا تند کرد..
_آقا حالتون...
اما حرفش هنوز تموم نشده بود که مرد تعادلش رو از دست داد و به داخل آب افتاد..
مو مشکی هول زده اسم مرد رو فریاد زد که پسر کوچکتر با ترس از خواب پرید..جان معطل نکرد و برای نجات مرد به درون دریا پرید..و در این میان ییبویی که از هیچ چیز خبر نداشت؛ با وحشت خودش رو به لبهی قایق رسوند و اسم پسر رو فریاد کشید..
قلبش به تندی می تپید و امواج متلاطم دریا رو از نظر می گذروند..پرندهی بالای سرش هم به جز تکرار کلمهی "شوشو" هیچ کمکی بهش نمیکرد!
ESTÁS LEYENDO
𝙇𝙤𝙨𝙩 𝙄𝙣 𝙏𝙝𝙚 𝙅𝙪𝙣𝙜𝙡𝙚☘︎ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Fanfic🍀𝑵𝒂𝒎𝒆 : 𝑳𝒐𝒔𝒕 𝑰𝒏 𝑻𝒉𝒆 𝑱𝒖𝒏𝒈𝒍𝒆 🍀𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒀𝒊𝒁𝒉𝒂𝒏(𝐿𝑆𝐹𝑌) 𝑽𝑲𝒐𝒐𝑲/𝑱𝒊𝑿𝒖𝒂𝒏 🍀𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝑨𝒅𝒗𝒆𝒏𝒕𝒖𝒓𝒆/𝑪𝒐𝒎𝒆𝒅𝒚/𝑫𝒂𝒊𝒍𝒚 𝑳𝒊𝒇𝒆 🍀𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓 : °•𝔂𝓪𝓭𝓮𝓰𝓪𝓻•° 🍀 گمشده در جنگل🍀 🍀خلاصه: ژو چنگ...