🐺❄سنگ یخ
🐺❄ژانر:عاشقانه،اسمات،امگاورس،فانتزی
🐺❄کاپل اصلی:یونمین
🐺❄کاپل فرعی: نامجین،(تهکوک"ورس")
❄🐺خلاصه:
جیمین یا باید برای زندگی جدیدش میجنگید...یا خودش و تسلیم آلفای برف زندگی گذشته اش میکرد که به شدت کینه ای بود....
ـــــــــ
نامجون باید د...
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
نمای داخلی خونه
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
تهیونگ جیمین و سمت مبل هول داد:بیا بشین هنوز تبدیل نشده ازش ترسیدی؟ تا وقتی تبدیل نشده هیچ خاطره ای نداره رسما یه توله گرگ کیوته ولی بزار ببینم بعد تبدیل شدنش ام اینجوری کیوته.
نامجون درحالی که از پله ها پایین میومد به تهیونگ تیز شد:کم نمک بریز..
تهیونگ شونه ای بالا انداخت مبل کنار یونگی نشست اون بچه گرگ درحالی که دستاش زیر پوزه اش بود نگاهش بین همه میچرخید و آروم نشسته بود...
نامجون روی مبل نشست:بیایید بشینید دیگه راحت باشید....
هرسه روی یه مبل نشستیم و در آخر سکوت و شکستم. جیمین:خب حالا که اینجایم و دوست شمام سالمه و من نمیدونم باید چیکار کنیم،امروز برگه مرخصی سه تامون و دادم و الان حتی نمیدونیم اینجا چیکار داریم...
نامجون سری تکون داد:حق داری اینکه گیج شده باشی جیمین،راجب یونگی بگم که اون دست خودشه هروقت بخواد میتونه تبدیل شه خاطرات و تمام قدرتش برمیگرده و رشد ناگهانی داره و اینجوری نیست که مدت ها طول بکشه تا تبدیل بشه اون با تمام گرگینه ها فرق داره پس امیدوارم شوکه نشید.در حال حاضر فقط میتونیم منتظر بمونیم تا یونگی بتونه به خودش و گرگش مسلط بشه.شماهم میتونید هرکدوم اتاق خودتون و داشته باشید و اینجا بمونید،اینجا خونه من و تهیونگ و یونگی هستش. کسی جز ما اینجا نیست،فقط ماهی دو یا سه بار برای نظافت و اینکارا میان وگرنه همیشه خلوته و میتونید هرکاری دوست دارید بکنید. پشت ویلا استخره باز هست و زیرزمین هم استخر پوشیده و باشگاه هست.شماهم از این به بعد با ما هستید پس امیدوارم معذب نباشید هرچند بهتون نمیخوره خجالتی باشید مگه نه موش کوچولو؟