سلام به قند و نباتهای خودم
حالتون خوبه؟
امیدوارم که همتون نتایج خوبی رو در امتحانات گرفته باشین و در کنکور بگیرین.
من برگشتم بعد از ده پارتی که کنار هم خوندیم؛ ما تو این ده پارت به گذشته شخصیت اول داستان یعنی کیم سوکجین رفتیم و بهطور خلاصه با گذشته و شرایطی که گرگ متفاوت ما تجربه کردیم روبهرو شدیم.
بعد از این ده پارت ما وارد دوره نوجوانی و جوانی کیم سوکجین و افراد و اطرافیانش در دو داستان قاصدک ( dandelion ) و رد صاعقه ( lighting strike ) میشیم و البته که فرازونشیبها بیشتر خواهد شد.
امیدوارم تا اینجای کار از همراهی با من و دنیای من لذت برده باشین دوستان(づ ̄ ³ ̄)づ
و یک چیزی...
فکر کنم قبلا هم چند بار ازش صحبت کردم که علاقهای به شرطی کردن پارت ندارم اما به عنوان کسی که چه تایم کنکور، چه امتحانات دانشگاه و چه حالا که سرکار رفته همیشه سعی کردم پارتهای منظم و قوی داشته باشم رک بگم دلخور و خسته میشم که میبینم اینقدر تعداد لایک و کامنت کمه.
به عنوان کسی که قراره از تمام شیپها و در همه پوزیشن و ژانرها فیک بنویسه خطاب به شما که خواننده هستی میگم که من با همراهی تو میتونم ادامه بدم پس بیتفاوت نگذر و نذار به مرحله دو هفته یک پارت اون هم به شرط و شروطها برسیمಠ◡ಠ
YOU ARE READING
𝗗𝗔𝗡𝗗𝗘𝗟𝗜𝗢𝗡 ꔛ 𝗲𝗺𝗽𝗿𝗲𝘀𝘀
Fanfictionᯓ Dandelion ► Empress ꔛ قاصدک - ملکه ─ ・┈ ・ ─ ・┈ ・┈ ・ ─ ・┈ ߝ تهیونگ میترسید؟. نه. بلکه وحشت داشت. وحشت داشت، از ولیعهد جئون جونگکوک، پسرداییش که تا چند روز آینده همسرش میشد. وحشت از لمس شدن، از برملا...
