PART 40

137 28 14
                                        

لبخندی که نقاشی شده با رنگ‌های شاد و گرم روی لب.

نقشه‌ها رو، روی تاق سنگی پل رها می‌کنم.

با همه‌ی وجود خود می‌دوم به سمت پسر کوچک‌تر، به سمت پسری که با همه‌ی قلبش من رو هیونگ صدا زد، می‌دوم به سمت جیمین که می‌دویده به سمت و با هر گام گونه‌های پر و آب‌دارش می‌لرزیده.

قلبم!.

با یک حرکت دست زیر بغل‌های جیمین می‌برم و حین در آغوش گرفتنش و قرارگیری دستم زیر ران و باسنش، لبخند بر لب پیش رفته و لب‌های خندان و خوشمزه‌اش رو می‌بوسم.

+حالت چطوره قهرمانم؟.

فرو رفتن انگشت‌های اشاره‌اش در گونه‌‌هام.

جیمین:خوبم اما دلتنگم. به دد گفتم که مهارت‌های نظامی یادم بده تا خیلی زود بتونم بیام قصر و مواظبت باشم.

در حالی که از شدت احساسات نرم و ترد تجربه شده پلک و دندون به هم می‌فشارم، صورتم رو جلو برده و کار ریزی از گونه‌ی جیمین می‌گیرم.

+چه قه‍...

صدای شخصی رو می‌شنوم، صدای شخص سوم.
صدای شاهزاده رو.

جونگ‌کوک:مشاور، این پسر امگاته؟.

آه آفریدگار!. این کودک در چه محیطی و با چه آموزش‌های بزرگ شده که مردم و روابط رو این‌طور دسته‌بندی می‌کرده و می‌دیده؟!.

آهسته جیمین کنجکاو شده که جونگ‌کوک رو کنکاش می‌کرد رو زمین می‌گذارم و به سمت او برمی‌گردم.

+نه شاهزاده.

جونگ‌کوک:پس چرا بوسیدیش؟.

نفس عمیق می‌کشم.

+شاهزاده اگر شما... خواهر یا برادر داشتین بهش بوسه می‌زدین؟.

همین پرسش...
همین پرسش همون حرکتی بوده که باعث کنار رفتن پرده‌ها در برابر چشم‌های سوکجین شده و بالاخره من... چشم‌های کدر و دلخور جونگ‌کوک رو ببینم.

پر از خواسته و نیاز هستم برای در آغوش کشیدن و بوسیدنش.
برای برادر صدا شدنم اما...

جونگ‌کوک:آره، آره.

+منم برادرم رو بوسیدم.

جونگ‌کوک:اما اون برادرته.

+جیمین خانواده‌ی منه، میشه هر کسی رو با هر نسبتی بوسید چیزی که به اون بوسه معنا و مفهوم میده احساس و فکر و نیت شما برای این تماس و لمس فیزیکی هستش.

اتمام جمله‌ی من شد آغاز قدم‌های جیمین به سمت شاهزاده جئون.

جیمین:چقدر چشم‌هات قشنگه و نور داره!.

پریدن یک تای ابرو و فشردن لب به هم...

اخم و لبخند جونگ‌کوک رو می‌بینم و دلیل هر کدوم رو خوب می‌دونم، اخم برای توجه به جایگاهش و لبخند برای این دریافت حس خوب از این دریافت شنیده شده.

𝗗𝗔𝗡𝗗𝗘𝗟𝗜𝗢𝗡 ꔛ 𝗲𝗺𝗽𝗿𝗲𝘀𝘀Where stories live. Discover now