تصمیم گرفتم برم توی محوطه پیاده روی کنم و اینقدر فکر نکنم. لباس ورزشی خاکستری صورتی ام رو پوشیدم با کفش های ورزشی. موهام رو با کش بستم کلید اتاق رو از روی میز برداشتم و در جیب شلوارم گذاشتم.
در رو بستم و سعی کردم به چیزهای خوب فکر کنم یا حداقل به لوک فکر نکنم. شروع کردم به راه رفتن مقصد خواصی نداشتم. از خوابگاه خارج شدم و به سالن اصلی دبیرستان رفتم اول از همه کاغذ رسمی و مهر و موم شده ای که روی دیوار چسبانده شده بود نظرم رو جلب کرد. شروع کردم به خواندن.
""به اطلاع همه ی دانش آموزان عزیز میرسانم که به دلایلی کلاس ها از فردا در تاریخ (هیچ تاریخی به ذهنم نرسید خودتون انتخاب کنین:))) ) شروع میگردد. دانش آموزانی که رضایت نامه ی امضا شده را نیاورده اند و یا تحویل ندادهاند در طول سال تحصیلی اجازه ی رفتن به اردو ها و رفتن به دهکده را ندارند
با تشکرپس از فردا باید شروع کنم .
_ببخشید میشه یکم بری اونور تر؟
پشت سرم دختری ایستاده که تقریبا هم قد من است. خیلی سریع ورقه رو می خونه و رو به من میکنه
_من کندال هستم
_ایزابلا ایزابلا اسمیت
با لبخند به من نگاه میکند
_بیا برویم قدم بزنیم. و بیشتر باهم آشنا شویم
_ببخشید کندال اما من هنوز رضایت نامه ام رو تحویل ندادم
_عیبی نداره بیا با هم بریم رضایت نامه ات رو بدیم بعد بریم قدم بزنیم خوبه؟
_عالیه ممنون
فکر کنم یه دوست پیدا کردم. یه دوست خوب
شماره ی اتاقم رو بهش گفتم و اون هم خیلی سریع اتاق رو پیدا کرد. کلید رو از توی جیبم برداشتم و در اتاق رو باز کردم. کندال گفت که بیرون می ماند و داخل نمیاید. از توی کوله پشتی ام کاغذ رضایت نامه را برداشتم و سریع پیش کندال رفتم.
_بریم؟
_آره
باهم به دفتر رفتیم . خانم آنتونی نبود و خانم دیگری که فکر کنم ناظم بود داشت چیزی را امضاء میکرد.
_ببخشید مزاحم شدم اومدم رضایت نامه ام رو بهتون بدم.
_بده به من دخترم
رضایت نامه رو روی میز گذاشتم. خانم که پشت میز بود نگاهی بهش انداخت و گفت: خب خوبه ....هروقت بخوای میتونی با دوستات بری دهکده و برای خودت خرید کنی
سرم را با شکرگزاری تکون میدهم و لبخندی میزنم .البته هنوز نمیدونم دهکده کجاست؟
_کندال؟
_بله خانم جونز
حالا فهمیدم فامیل اون خانمی که با موهای خاکستری روبهروم نشسته جونز است.
خانم جونز با مهربانی ادامه میدهد: خب عزیزم دوست داری اتاقت رو عوض کنی؟
_چی؟؟؟
_یکی از دخترها که اسمش آلیشا بود میخواد اتاقش رو عوض کنه؟
یعنی ممکنه کندال هم اتاقیم بشه؟ اینطوری که خیلی خوب میشه.منتظر جواب کندال شدم
با مکث جواب داد: امممم....خوبه حالا بقیه ی هم اتاقی هام کین؟
من به جای خانم جونز جواب دادم:من و لوک همینگز
برای چند ثانیه به من خیره شد و بعدش هم قبول میکند .
خانم جونز با خوشحالی میگوید: عزیزم عالیه... تا ساعت یازده وقت داری وسایلت رو جا به جا کنی.
کندال سرش رو تکون داد و تشکر کرد . باهم خارج میشویم و کندال با داد میپرسید: دختر تو با لوک همینگز توی یک اتاقی؟؟؟
_آره چیه مگه؟
_اون جزو خرابکارترین و بدترین پسرهای دبیرستانه !!!خیلی خطرناکه و جذابه
به آرومی جواب میدم: آره اون خیلی جذابه
کندال با شیطونی چشمک میزند و میگوید: حواست باشه که کار اشتباهی انجام ندی چون اون اهل تلافی کردنه
حیف که دیر شده بود....حیف که من ناخواسته کار اشتباهی انجام دادم و حیف که اون میخواد تلافی کنه........._______________________________ _______________________________________ _______________
میدونم لوک توی این قسمت نقش زیادی نداشت اما پارت بعدی لوک نقشش زیاده چون میخواد تلافی کنه!
پس از دستش ندین اگه لایک ها و کامنت ها زیاد باشه زود میزارم
YOU ARE READING
Dreams
Teen Fictionیک بیماری..... یا شاید هم یک راز....یه گذشته ی بد...... بتونه روابطی که بین دونفره نابود کنه! مهم روابط نیست اگه هر دو شخص نابود شن چی؟