''تو حق همچین کاری نداشتی...بگو کجاست؟کجا بردیش؟د لعنتی جواب بده'
"لوک؟بهتر بهت یادآوری کنم که من مجبور به تو و اون خواهر احمقت ندارم و نخواهم داشت"
"باشه...باشه من رو برگردون پرورشگاه فقط بگو لیدیا رو کجا بردی؟
_فراموشش کن.از خواب پریدم..ضربان قلبم تند میزد ...بلند شدم و نشستم روی تخت دستم رو با کلافگی بین موهایم کشیدم...
من واقعا دارم جواب کدوم یکی از اشتباه هم رو پس میدم؟من چیکار کردم؟چیکار باید میکردم که نکردم؟
نور مهتاب از پنجره روی صورت ایزابلا می تابید.
به ساعت روی دیوار نگاه کردم4:45
باید سعی کنم بخوابم ،فردا کلاس دارم....اما نمیخوام وقتی چشمامو میبندم خاطراتم با لیدیا از جلوی چشمام مثل فیلم بگذره....خاله کاترین گفت فراموشش کن...
کی رو فراموش کنم؟تنها کسی که بهش وابسته شده بودم؟کسی موقع بدنیا اومدنش به مامانم قول دادم تا آخرش مواظبش هستم؟
کاش مامانم نمیرفت....کاش منو ترک نمیکرد...کاش نمیمرد....
مامان و بابای من وضع خوبی نداشتن.یا شاید بهتر بگم اصلا وضع مالی خوبی نداشتن.چه قدر سخت نه؟دوتا خواهر دوقلو...کاترین و ناتالی... این همه تفاوت....یه کی شون به اسم کاترین...توی قصر زندگی میکرد....اما اون یکی دیگه....ناتالی...زیر قصد و قرض و اجاره خونه مونده بود...کاترین عاشق بچه بود اما بچه دار نمیشد...ناتالی هم عاشق بچه بود اما....پولش رو نداشت...آره مامان من؛ناتالی...
خاله کاترین تصمیم به ساخت پرورشگاه میکنه،و مادر من هم منو اونجا میزاره.البته خیلی سخت هم نبود چون هر روز در میون به دیدنم میومد.
لیدیا هم به اونجا سپرد .....
نه لعنتی...من قول داده بودم....
آره مدیر این خراب شده؛کاترین آنتونی؛یا به عبارتی خاله ی من....
و مادر من؛ ناتالی آنتونی؛یا میشه گفت خواهر دوقلو ی کاترین...
بلند شدم و به طرف دستشویی رفتم .آب رو باز کردم و صورتم رو شستم
_لوک؟
صدای دخترونه ای داشت منو صدا میکرد.ایزابلا بود
_بله ایزابلا؟
_چرا هنوز نخوابیدی؟
_از خواب پریدم.
_آها...پس دیگه ممم شب بخیر.
دلیلی نداشت که بیاد پیش من و همچین سوالی بپرسه....به جز اینکه ترسیده باشد...
رفتم و بغل تختش وایستادم.بی مقدمه پرسیدم:هی میخوای پیش من بخوابی؟این قسمت از نگاه لوک بود،یکم هم از گذشته اش فهمیدیم.
گایز...من هر وقت ببینم رای ها و کامنت ها کمه دیگه ادامه نمیدم
دوستون دارم:*
YOU ARE READING
Dreams
Teen Fictionیک بیماری..... یا شاید هم یک راز....یه گذشته ی بد...... بتونه روابطی که بین دونفره نابود کنه! مهم روابط نیست اگه هر دو شخص نابود شن چی؟