" رنگ آبی اش تموم شده بود.
موقعیت خوبی بود.
بومم رو برداشتم و گذاشتم کنار بوم اون. سطل رنگ آبی رو گذاشتم بینمون. بهم نگاه کرد. بهش لبخند زدم. سر تکون داد. یعنی ممنون.
نه من حرفی زدم. نه اون. که خب انگار این عادتشه. اما به هرحال...
باید مثل خودش باهاش رفتار کنم؟ "

ESTÁS LEYENDO
Call my name - Harry styles - Complete
Fanficصدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید در ابعاد این عصر خاموش - سهراب سپهری
دوازدهمین یادداشتی که راجب اوست
" رنگ آبی اش تموم شده بود.
موقعیت خوبی بود.
بومم رو برداشتم و گذاشتم کنار بوم اون. سطل رنگ آبی رو گذاشتم بینمون. بهم نگاه کرد. بهش لبخند زدم. سر تکون داد. یعنی ممنون.
نه من حرفی زدم. نه اون. که خب انگار این عادتشه. اما به هرحال...
باید مثل خودش باهاش رفتار کنم؟ "