قبل از خوندن داستان خواهشا به متن زیر توجه کنید!!!!
سلام به عزیزانی که تصمیم گرفتن این داستان رو بخونن . ... قبل از هر چیزی ممنون که میخواید وقت و توجه اتون رو به داستان من بدید امیدوارم از خوندنش پشیمون نشید...ممنون میشم قبلش این متن کوتاه رو هم مطالعه کنید.
نکته اول: ژانر داستانِ هم نشان زندگی روزمره اس! نمیدونم چه دید قبلی ای نسبت به این ژانر دارید اما بذارید براتون یه چیزی رو قبل از جلوتر رفتن از این صفحه روشن کنم عزیزای دلم. تو این داستان قرار نیست اتفاقات هیجان انگیز و خارق العاده و وقایعی که مو به تنتون سیخ میکنه پیش بیاد پس اگه همچین چیزی میخواید هم نشان راضیتون نمیکنه...این داستان زندگی و روابط عشقی و دوستانه کاراکترهاس و زندگی عادی ادم ها هم معمولا فیلم اکشن و مملو از هیجان نیست و منم تمام سعی ام رو کردم که این داستان جوری باشه که بتونید باهاش در عین فانتزی بودن ارتباط برقرار کنید و در عین حال به حد اندازه هیجان داشته باشه...
نکته دوم: این داستان رمنسه و تو ژانرش نزدم اسمات پس توقع اینکه کاراکترا دم به دقیقه بپرن تو تخت و بین سکس دو دقیقه هم زندگی عادی داشته باشن نداشته باشید. به موقع اش و به اندازه همه نوع روابطی دارن اما اگه دنبال فیکی هستید که سکس محور باشه بازم متاسفانه هم نشان راضیتون نمیکنه و علاقه ای به جذب خواننده با این روش ها هم خوشبختانه ندارم...اما بهرحال داستان یه بخش هاییش روابط جنسی رو به تصویر کشیده پس اگه زیر هجده سال هستید یا بالای هجده ساله ای که مایل به خوندن این موارد نیست من تو داستان این بخش ها رو علامت زدم و خودتون هم حواستون باشه.
و نکته اخر: خواهش میکنم خواهش میکنم و مجدادا خواهش میکنم که ازش بی اجازه چیزی کپی نکنید... حتی دنبال اجازه هم نیاید چون من نمیدونم چجوری به کسی که اومده میگه فلان بخش فیکت رو استفاده کردم تو نوشته ام بگم نکن این کارو...این کار اشتباهه و دزدی ادبیه و من اگه خودم جایی حتی ناخواسته چیزی نوشتم که شبیه هر نویسنده ای در هرجای دنیا بوده و نفهمیدم یه روز اگه بفهمم از عذاب وجدان میمیرم و هرجا که حس میکنم شبیه چیزی شده تو فوت نوت گفتم مگه اینکه ناخواسته بوده باشه یا یادم رفته باشه. پس خواهشا همچین بلایی رو سر خودم نیارید. هم نشان تحفه خاصی نیست که بخواید ازش کپی کنید مسلما اگه تلاش کنید ذهن خودتون میتونه یه چیز ده هزار برابر خاص تر و با ارزش تر تولید کنه ولی بهرحال این نوشته نتیجه تلاش چندین ماهه منه و برام عزیزه پس به زحمت ها و احساسی که پاش صرف شده احترام بذارید وگرنه بعدش برخورد جالبی از من نمیبینید و براش متاسف هم نمیشم چون از قبل ازتون خواهش کردم... مخصوصا دیالوگ ها...! بار کج به مقصد نمیرسه دوستای گلم...
جمله های اخر هر چپتر کار خودم نیستن و فقط ترجمه اشون کردم و منبع ام فیلم و کتاب و اهنگ و...بوده...لازم دیدم که اینم بگم.
ممنون که حرفام رو خوندید عزیزای دلم.
امیدوارم از هم نشان لذت ببرید و لحظات خوبی رو باهاش تجربه کنید دوستای گلم ^^
#بانی 🐰
توضیحات ضروری راجب #نشانه ها ( اینم قبل از خوندن داستان بخونیدش)
نشانه ها تو داستان یه نقش اساسی دارن و دنیای داستان جاییه که زندگی همه ادم های توش به نشانه هاشون گره خورده...حالا نشانه ها چی هستن و یه ویژگی هایی دارن:
نشانه تو داستان وسیله ایه که ادم ها به کمکش میتونن شریک زندگیشون رو پیدا کنن. رو مچ دست طرف ظاهر میشن. (پشتِ دست، نه روی دست)
مال پسرها میافته دست راست دخترها دست چپ... اما طرف اگه گی باشه ممکنه برعکس بشه!
این قضیه به یه سری چیزای خاص بستگی داره و تو یه زوج میتونه دست چپ بیافته یکی دست راست... مثلا زوج لوهان و سهون ،لوهان دست چپه سهون دست راست. یعنی بین یه زوج باید اینجوری باشه که اگه دست همدیگه رو گرفتن نشانه هاشون کنار هم باشه.
عین یه خالکوبی قرمز رنگن... مال همه با اون یکی فرق میکنه جز هم نشانا که نشونه هاشون با هم سته و عین هم دیگه اس...
شکل خاصی ندارن... میتونن هرشکلی باشن... کلا دنیای داستان رو اینجوری در نظر بگیرید که همه صددرصد 18 سالگی نشانه دار میشن و نشونه دار بودن یه امر کاملا طبیعی و نرماله.
البته بک با بقیه فرق داره... چون نشانه ای نداره اما چون این عجیب غریب فرض میشه به کسی نمیگه و جز خانواده و دوستاش کسی از رازش باخبر نیست:(((
هم نشانا براساس باور مردمِ تو داستان یه چیزی هستن مثل نیمه گمشده طرف ولی به این حرف اعتماد نکنید و بذارید داستان بهتون نشون بده در واقع هم نشان هر شخصی چه کسی میتونه باشه براش... و بهرحال تو داستان هم خیلی از کاراکترها نشانه ها رو باور ندارن و باور کردن با نکردنش یه چیز کاملا سلیقه ایه و ازادی که بخوای با هم نشانت باشی یا با کس دیگه و به نشانه ات توجه نکنی!
این نشانه ها مثل یه چیز کمکیه واسه ادم ها... اما معنی اش این نیس که نمیتونی با کس دیگه ای باشه یا ممنوعه حساب میشه...
دیگه اینکه پیدا کردن هم نشان هم کاملا شانسیه چون طرف میتونه یکی باشه اون سر دنیا و هیچوقت پیدا نشه... دلیل نمیشه حتما بغل گوش طرف باشه هم نشانش!
همیشه هم همه چی یه عده مخالف داره و خیلی ها دوست ندارن جبر بالا سرشون باشه پس کار خودشون رو میکنن... اما خوب وقتی هم نشان اشون رو میبینن حالا تلقین یا هرچیز دیگه ای شما فرض اش کنید معمولا بهش علاقه مند میشن!
اگه صبورباشید این قضیه نشانه ها به طور کامل براتون جا میافته و عادی میشه قول میدم خبحرفام تموم شد ^^ مجدادا مرسی که خوندید .
BẠN ĐANG ĐỌC
••💮SignMate💮••
Viễn tưởngتو دنیایی که همه وقتی هجده ساله میشن یه نشانه روی مچ اشون برای شناسایی نیمه گمشده اشون ظاهر میشه بیون بکهیون نشانه ای نداره!اونم مثل هر هجده ساله دیگه ای روز تولدش با شور و شوق مچ اش رو چک کرد اما هیچ خبری از اون نشانه خاص که قرار بود به بکهیون سرنو...