- قسمت هشتاد و ششم ♡

648 150 87
                                    

-"لعنت به همتون"

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

-"لعنت به همتون"

داستان از نگاه يونگي

"جيمين ماله توئه؟وقتي اونقدر عرضه نداشتي كه موقعي كه توي شرايط سخت بود كنارش و تو روي خانواده اس بايستي حالا اون تويي كه حق نداري اين طوري با جين رفتار و به خاطر يه بوسه اين طوري سر زنشش كني! يا به خودت بيا و يا اين رفتارهاي بچه گانه و احمقانت رو تموم كن يونگي"

نفسم رو با لرزش بيرون دادمو خواستم جوابش رو بدم كه فهميدم طرف من اين پسر نيست بلكه تنها فردي از خانوادمه كه هنوز تركم نكرده و من تا همين چند دقيقه پيش فكر ميكردم كنارم ايستاده

ولي نگو وارد تيم حريفي كه هر لحظه دوست دارن بيشتر از قبل بهم صدمه و آسيب بزنن شده و تنها عشق زندگيم رو بوسيده

تنها كسي كه به خاطرش به دكتر مراجعه كردمو دوباره،هر چند خيلي كم،دستم رو روي پيانو گذاشتم!

چه طور بايد باور كنم جين هيونگ،با مردي كه ميدونه خيلي بهش علاقه دارم تقريبا عشق بازي كرده در حالي كه من به خاطره وضعيت جيمين،يه جورايي مراعاتش رو ميكردمو خيلي سمت بدنش نميرفتمو دوست نداشتم باعث ايجاد هيچ احساس نا امني و بدي توي وجودش بشم!

حتي خوده جيمين هم هيچوقت سعي نكرد احساساتش رو با چيزي بيشتر از يه بوسه روي لب هام ابراز كنه و حالا مي شنوم كه چه طور بدن جين رو لمس كرده

طوري كه اون نميتونه دست از صحبت كردن درباره اش،حتي جلوي مني كه ديوونه وارد عاشق جيمينم،برداره!

نميدونم،شايد من كافي نبودم،شايد من بيش از حد ملاحظه ي سختي ها و كابوس هاي جيمين رو ميكردم و اون از اين خسته شده بود اما به خاطره خجالت،يا هر چيزه ديگه اي اين مسئله رو به زبون نياورد و كاري كرد به اين شكل،انقدر تحقير بشمو بخوام بگم 'آره حسرت ميخورم چون عشقم هيچوقت دلش نخواست كه لمسم كنه'

سوكجين هيونگ در حالي كه پشت دستش رو روي لب هاي خونيش كه من با مشتي كه توي صورتش زده باعثش شده بودم ميكشيد و سعي داشت اون رو پاك كنه روي پاهاش ايستاد!

Bloom of the innocent FlowerWhere stories live. Discover now