- قسمت پنجاه و يكم ♡

999 186 103
                                    

-"چیزی که با تو‌ میخوام با هیچ کس دیگه ای نمیخوام

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.

-"چیزی که با تو‌ میخوام با هیچ کس دیگه ای نمیخوام."

داستان از نگاه جونگ كوك

با تكون خوردن بدن تهيونگ كه زيرم قرار داشت غر زدمو اخمي روي صورتم نقش بستو در همون حالت دست هام رو دور كمرش محكم تر كردم تا از اين وول خوردنش دست برداره اما وقتي تلاش هام بي فايده موند دهنم رو باز كردمو گفتم:"اَه! بخواب" و همين كافي بود تا دادش به هوا بره:"سه روزه منو اينجا نگه داشتي و به جاي اين كه بيدار شي و برام صبحونه آماده كني مثل خرس ميخوابي! آخه به تو هم ميگن دوست پسر؟ما رو باش با كي دوست شديما"

براي ساكت كردنش بوسه اي روي شكم لختش زدمو پتو رو تا روي شونه هام بالا كشيدم اما بر خلاف انتظارم تهيونگ حرف هاش رو ادامه داد:"جونگ كوك-شي من عمرا خر نميشم! اصلا چه طوره كه تو سيكس پك داري اما منم كه بغلت كردم؟حتي نميذاري از بدن ورزش كاريت لذت ببرمو با اَبزهات حرف بزنم"

با كلافگي نشستمو صدام رو بالا بردم:"بي كاري بهم فشار اورده چرا نميفهمي؟سه روزه علافم! معلومه كه افسردگي گرفتمو ترجيح ميدم خواب باشم" چشم هام هنوز بسته بودنو لب هام با تموم شدن جمله ام غنچه شدن!

"اره افسردگي گرفتي و سه روزه حموم نرفتي! چه گناهي كردم كه بايد تورو اين طوري تحمل كنم؟" با مشت به شونه ام زدو اون موقع بود كه بعد از ماليدن چشم هام سمتش برگشتمو گفتم:"الان چي كار كردي؟"

تهيونگ چشم هاش رو ريز كرد:"بهم دست بزني آبروت رو جلوي جين و يونگي و جيمين ميبرم! اصلا ميرم محل كارت آبروت رو ميبرم"

با لبخند شيطنت آميزي كه ميدونستم تهيونگ خيلي زياد دوستش داره سمتش خم شدمو صورتم رو سمت صورتش بردمو وقتي به كمترين حد فاصل رسيدم گفتم:"چه جوري اونوقت؟"

چشم هاي تهيونگ از روي چشم هام بر روي لب هام ليز خوردو بعد دوباره به بالا برگشتو طوري كه انتظار نداشتم جوابم رو داد:"ديشب مست كرده بودي! يادته؟" همين باعث شد عقب بپرمو بگم:"چه كاره احمقانه اي كردم؟" تهيونگ به چشم هاي از حدقه بيرون زدم خنديد،نشست و دست به سينه شدو ابروهاش رو بالا انداخت:"گريه ميكردي ميگفتي دوربينم رو ميخوام"

Bloom of the innocent FlowerOù les histoires vivent. Découvrez maintenant