The Bodyguard (‌کامل شده)

🔑بادیگارد ~پارت پنج

Chanyeol's pov.

بعد از قطع تماسم با کای، تصمیم گرفتم بک رو بیدار کنم، امیدوار بودم به اندازه کافی خوابیده باشه...اگر من بودم میزاشتم بیشتر بخوابه اما باید زودتر به محل کنسرت میرفتم تا مطمئن بشم همه چی واسه امشب امنه.

با ورود به اتاقش نتونستم نخندم...اون لپ های گل انداخته و موهای شلختش که پخش شده بود، اون خیلی بامزس مخصوصا وقتی خوابه، با رسیدن به تخت به آرومی دستشو تکون دادم.

"بک!"دوباره تکونش دادم.

"بک باید بیدار بشی"

بکهیون ناله ای کرد و سرشو بلند کرد تا منو ببینه:"بک متاسفم ولی باید زود بیدار بشی، یه اتفاقی افتاده!"

"چی؟" داد زد و رو تخت نشست و با یه چشم بسته به چپ و راست نگاه کرد، چشماشو بست و محکم فشار داد.

"یکی از چراغای استیج سقوط کرده و نزدیک بود به کیونگسو بخوره!"

بک از تخت پایین پرید:"وات د فاک؟ همه حالشون خوبه؟"

"اره کای نجاتش داده، همه حالشون خوبه اما لازمه که هرچه زودتر خودمون رو اونجا برسونیم!"
نفسمو حبس کردم و منتظر موندم تا دادو بیداد کنه...

"باشه..باشه صبر کن اول باید حموم برم و بعد وسایلمو جمع کنم، فقط پنج دقیقه بهم مهلت بده" گفت و سریع سمت حموم رفت.

واو...خیلی هم بد نبود!!!

همه وسایلامو برداشتم و کنار در گذاشتمشون..

"اوکی من آمادم"بکهیون درحالیکه کلاه گپش رو روی سرش میزاشت گفت.
با خارج شدن از هتل سریع سوار ماشین شدیم و سمت محل کنسرت رفتیم.
با رسیدن به اونجا بک فقط دنبالم راه میومد و این واقعا منو خوشحال میکرد که دردسری ایجاد نکرده.

در اتاق استراحت رو زدیم.

"کای همه چی خوبه؟"با وارد شدن به اتاق پرسیدم.

"همه چی اوکیه، کابلها دوباره بازسازی شدن، مشکلی دیگه نیست!"کای تموم چیزهایی که منیجر بهش گفته بود رو به من توضیح داد تا خیالمو راحت کنه‌.

"خوبه ، بقیه این اطراف و بیرونو بررسی کردن؟"دوباره ازش سوال پرسیدم.

"بله رئیس همه چی کاملا آمادست تا امشب کنسرت برگذاربشه!"

"خب خوبه، امیدوارم دیگه همچین اتفاقی نیوفته"

"خیلی خب همتون مرخصین برین به کارهایی که لازمه برسین" همه با شنیدن دستور از اتاق خارج شدند.
تنها کسایی که تو اتاق موندن من و بکهیون بودیم...کیفمو روی میز گوشه اتاق گذاشتم و زیپشو باز کردم...سیم ها و گوشی که قرار بود به گوشم وصل کنم رو از کیفم خارج کردم.
بکهیون اومد و صندلی کنار میز نشست.