Chanyeol's pov.
در خوابگاه رو محکم کوبیدم و بجای آسانسور، سمت پله ها رفتم.
با رسیدن به بیرون سریع سوار ماشینم شدم و کیف رو به صندلی عقب پرت کردم. ماشینو روشن کردم و از فن هایی که میخواستن ازم عکس بگیرن رد شدم، خوشحال بودم که شیشه های ماشین دودیه و نمیتونن کاری بکنن. وقتی به ترافیک رسیدم و ماشین رو نگه داشتم بالاخره عصبانیتی که سعی در خفه کردنش داشتم، فوران کرد و چندین بار محکم به دنده ماشین کوبیدم.
"زنگ بزن به سهون" با صدای بلند به سیستم ماشین داد زدم.
-سلام رئیس
-سهون من بیرونم
- منظورت چیه بیرونی؟ بیرون کجا؟
-دیگه بادیگارد بکهیون نیستم!
-چـــــــــی؟ تو جدی هستی؟چیشده،الان کجایی؟
- دارم میرم سمت خونه ام، و اره اون منو اخراج کرد.
- رئیس بیخیال اون نمیتونه تورو اخراج کنه اینکار به سوهو بستگی داره!
- ببین الان این خیلی بهتره، بزودی میرم دفتر و یه بادیگارد دیگه برای بک آماده میکنم، بعد به سوهو زنگ میزنم و برنامه جدیدو میگم.
-رئیس یکم آروم شو من بعدا بهت زنگ میزنم.
-اووون لعنتیییی بوسیدش سهون میفهمی؟
-میدونم رئیس، متاسفم بزار بقیه رو برسونم خوابگاه...بهت زنگ میزنم
- باشه حرف میزنیم.
تلفن رو قطع کردم و از خیابون خونه گذشتم و به جاش سمت دفترکارم رفتم.
♡♡♡♡♡♡
Baek's pov.
رو زمین لیز خوردم و نشستم وقتی که چانیول در رو اونقدر محکم کوبید که قفل در کم مونده بود بشکنه. 'بکهیون تو یه احمقی'
تو ذهنم به خودم تشر زدم و با دستام سرمو گرفتم.
"چه اتفاقی افتاده؟" صداهایی شنیدم که باعث شد سرم رو بالا بگیرم و دی او و لوهانی رو ببینم که با ساک مسافرتیشون جلوی در ایستاده بودن.
"بک" لوهان ساک رو زمین انداخت و به طرف من دوید درحالیکه دی او سریع بیرون رفت.
"چیشده؟ آسیب دیدی؟" به آرومی منو تکون داد و همه جامو چک کرد.
"او...اون..رفت" جلوی هق هق هامو نمیتونستم بگیرم محکم بغلش کردم.
" کی رفت بک؟"
"چان...یول" مستقیم بهش گفتم و همزمان دی و او همراه با تمین و دهیون داخل شدن.
"بک حالت خوبه؟" دهیون سریع به طرفم اومد و جلوم زانو زد.
YOU ARE READING
The Bodyguard (کامل شده)
Fanfictionفن فیکشن "بادیگارد" 🍷•• Name: The Bodyguard 🍷•• Couple: Chanbaek (Main), Kaisoo, Hunhan, Sulay & Xiuchen 🍷•• Genre: Romance, Dram, Action, Nc+21 🍷•• Writer: Cclay 🍷•• Translator: Sezuall #Completed خلاصه داستان: بیون بکهیون، عضو گروه محبوب CB...