"باید همین الان چن رو پیدا کنیم!"
سریع سمتش رفتم:
"چانیول چه اتفاقی افتاده؟" گوشی رو بهم داد پیام رو بخونم."نه نه نه" فریاد زدم و سریع سمت راهرو دویدم تا به اتاق چن برسم.
"چن" با تمام وجودم اسمش رو فریاد زدم و چانیول با کوبوندن بدنش به در باعث شد کامل باز بشه و به دیوار پشت سرش بخوره!
"چه مرگتووونه؟" مینسوک سریع از تخت پایین پرید و سعی کرد بدن لختش رو پنهون کنه و چن به نزدیک ترین بالشی که دم دستش بود چنگ زد و باهاش بدنش رو پوشوند.
"چن تو حالت خوبه" رو تخت پریدم و دستامو دورش حلقه کردمو محکم فشارش دادم.
"بک این چه کوفتیه؟!" سعی کرد بیشتر خودش رو بپوشونه، هودیم رو دراوردم و بهش دادم.
"یه نامه دیگه به خونه رسیده" چانیول گفت و نفسی کشید که کای و سهون همون لحظه داخل اتاق پریدن و چن بیشتر از قبل سرخ شد.
"چه اتفاقی اینجا افتاده ؟" کای با نیشخند گفت و بلوزش رو پوشید و به اون دونفر که شدیدا احساس خجالت میکردن نگاه کرد، موقع سکس گیر افتاده بودن!
"تو نامه ای که به خونه رسیده گفته که به دنبال جعبه صدای چنه" چانیول نگاهی بهم انداخت و من آروم بهش اشاره کردم که از اتاق بیرون بره، اون هم به بقیه اشاره کرد و باهم از اتاق خارج شدن و مینسوک پشت سرشون در رو بست.
"جعبه صدای..من..چر...چرا یکی...باید همچین چیز وحشتناکی بگه...مینی؟!" چن شروع کرد به گریه کردن...
مینسوک سریع با لباسها پیشش رفت و قبل از اینکه کمکش کنه تا لباس بپوشه گونش رو بوسید.میخواستم با ذوق جیغ بکشم از اینکه میدیدم دوتا از بهترین دوستام الان بطور رسمی باهمن و خوشحال!
فقط امیدوار بودم اولین بارشون رو گند نزنیم!"هی بیبی همه چی خوبه باشه...نمیزارم کسی بهت صدمه بزنه" مینسوک تمام تلاششو کرد تا آرومش کنه.
"چانیول، کای و سهون بهش رسیدگی میکنن، ماها جامون امنه" هردو رو بغل کردم و آروم زیر گوششون گفتم:
"شرمنده که شبتونو خراب کردیم!""خفه شو بک، تو باسن لخت منو رسما دیدی!!!" مینسوک هلم داد و با پشت رو تخت افتادم و قهقهه ای سر دادم.
"اره کون خوشگلی بود!" سر به سرش گذاشتم که شروع کرد به زدن من با اون بالشی که یکم قبل شاهد عشق بازیشون بود.
"عاااوووو اونو ازم دور کن میدونم یکم قبل کجا بود!" از رو زمین بلند شدم و بالشو گوشه ای پرت کردم.
"ولی جدی بچه ها، قراره چیکار کنیم...ما نمیتونیم اینطوری زندگی کنیم!" چن با ناراحتی پاهاشو بغل کرد و مینسوک ملافه ای که رو زمین افتاده بود رو برداشت و دورش پیچید.
YOU ARE READING
The Bodyguard (کامل شده)
Fanfictionفن فیکشن "بادیگارد" 🍷•• Name: The Bodyguard 🍷•• Couple: Chanbaek (Main), Kaisoo, Hunhan, Sulay & Xiuchen 🍷•• Genre: Romance, Dram, Action, Nc+21 🍷•• Writer: Cclay 🍷•• Translator: Sezuall #Completed خلاصه داستان: بیون بکهیون، عضو گروه محبوب CB...