چمدونهای مشکیشو از ماشین گرون قیمت کالین به کمک کارکنا خارج کرد، و بعد از اینکه اونارو به یکی از خدمتکارها سپرد، دست دراز شده کالینو گرفت و با لبخند هم قدمش شد.نفس عمیقی کشید، نگرانیای موجودو از ذهن خستش پاک کرد و با نفس عمیقی لبخندو به لبای بیروحش تحمیل کرد.
قدمهاشو همراه کالین یکی میکرد و اون راه نسبتا کوتاه ولی برای زین طولانی رو طی کردند.
در برای ورود کالین باز شده بود و خب این حجم از ابهت برای زین کمی عجیب بود؛
خدمتکار جوونی کت و لوازم اضافیو ازشون گرفت و با خوشآمد گویی مودبانهای اونارو به داخل هدایت کرد.نگاه طلایی زین دورتادور اون خونه چرخید، اونجا بینهایت زیبا بود و همه چی بنظر ارزشمند میومد.
تم طلایی و اشرافانه اونجا هرکسیو مجذوب میکرد و زین هم قطعا مستثنی نبود.
درحالی که نگاهشو متعجبانه دور خونه میگردوند با شیفتگی گفت:
ز-اوه کال اینجا خیلی قشنگه !لبخندی زد و همونطور که رد نگاه زینو دنبال میکرد پرسید
ک-خوشت اومده!؟
ز-شوخی میکنی؟! اینجا بینهایت عالیه
نگاهش نقطه به نقطه خونرو زیر ذره بین میبرد و لبخند روی لباش پاک نمیشد؛ اما با حضور شخص سومی توجهش به سمت پله های طلایی جذب شد.
و خب زیباتر از همه پسری بود که از پله ها درحالی که تیشرت سفیدشو از بدن برهنش رد میکرد و هیکل کار شده و عضلانیشو به رخ میذاشت، بود.
چشمای گیرا و جذابی داشت و درحالی که لبخند میزد با عجله از کنار اونها رد شد و زیر لب " سلام " با عجلهای گفت؛
ک-برای شام دیر نکنی ، مهمه دنیل !
د-هزار بار گفتی بابا، حواسم هست !
و بعد صدای بسته شدن در باعث شد کالین سری از تاسف تکون بده، و به نگاه متعجب زین با مهربونی پاسخ داد:
ک-باهاش آشنا میشی عزیزم!زین با لبخند مطمئنی سرشو تکون داد و همراه کالین به طبقه بالا رفت.
کالین کنار دری ایستاد با نرمی گفت:
ک-خب این اتاق توعه عزیزم، گفتم برات حاضرش کنن !
زین لبخندی زد و بعد از درست کردن یقه کت کالین، با تکون دادن سرش گفت:
ز- و اتاق تو؟!کالین با دست اتاق روبروی زینو نشون داد؛
ک-من کنارتم عزیزم، فقط برای راحتیت یه اتاق جدا برات درنظر گرفتم !
دستاشو دو طرف صورت زین گذاشت و پیشونیشو با لطافت بوسید.
ز-مرسی کال !
YOU ARE READING
SYNDROME [ZiamFanfiction]
FanfictionCOMPLETED Ranking #1 in Fanfiction -حداقلش من همینی ام که هستم، تو کی هستی پشت نقاب هات ؟! +من همون لعنتیم که قرار بود عذابت بدم، ولی نمیدونستم با عذاب دادنت خودمم نابود میشم !