با لبخند عجیبی به نیم رخ جدی اون مرد نگاه میکرد، طوری که اخماشو توی هم فرو میکرد و گاهی دستش تو موهاش حرکت میکردند اون پسرو به وجد میاورد.
ل-به چی خیره شدی؟!
بدون هیچ گارد و مقدمه ای نالید
ز-به تو !چشمای قهوهای اون مرد از جاده برداشته شد و به زین نگاه کرد؛ لبخندی که روی لباش نشسته بود بی نهایت خیره کننده بود.
زین در حالی که پاهاشو جابه جا میکرد بی توجه به نگاه متحیر و خیره اون مرد پرسید
ز-کجا داریم میریم ؟!لیام جدی نبود اما اخم روی چهرش بود درست مثل عضوی از بدنش
ل-گفتم که بزودی میفهمی !زین لباشو روی هم کشید و پشت سرش دستشو روی لبش گذاشت
ز-خب حداقل برام قهوه بخر!لیام کج کج نگاهش کرد
ل-با زهر یا بدون زهر ؟!زین به یاد رفتار احمقانه اون روزش زبونشو با خنده روی دندوناش کشید
ل-در هر حال وقتی رسیدیم خودم درست میکنم !
زین با تعجب نگاهش کرد، اونها کجا میرفتند و از همه عجیبتر لیام قهوه درست میکرد؟!
ز-پس حتما زهر توش داره !
لیام همچنان کج کج نگاهش کرد و درحالی که جاده رو خالی از ماشین پیدا کرد به سمت زین خم شد و تو فاصله تقریبا کمی توی چشماش زل زد.
ل-زهرشو باید از چشمای تو بردارم !
زین درحالی که سعی میکرد لیامو به سمت صندلی خودش هل بده و از تصادف احتمالی جلوگیری کنه با تعجب نالید
ز-چشمای من خیلیم خوبه، زهر ندا....ل-چشمات یجوریه....مثل قوی ترین زهر دنیا توی چند ثانیه آدمو خفه میکنه، سست میکنه و بعد هیچ کلمه ای قاصر نیست که حالتو توضیح بده !
سرجاش برگشت و با خونسردی به رانندگی پر خطرش پرداخت اما زین هنوز هم با چشم های متحیر به لیام خیره بود و خیلی غیر ارادی پلک میزد.
ز-تو...لیام من باورم نمیشه اینارو از تو شنیدم، از طرفی حالا حس میکنم اون احساسی که اوایل راجبت داشتم همچین اشتباه نبوده !
لیام نیشخندی زد
ل-من فقط حقیقتو گفتم....مکث کوتاهی کرد و به چشمای زین نگاه کرد:
ل-یه حقیقت راجب خودم !زین لبشو گزید و همچنان نگاه خیرهاش روی صورت جدی اون مرد بود، حتما وقتی میخندید پرستیدنی میشد !
ل-میتونم یه سوال ازت بپرسم ؟!
زین سری تکون داد
ز-آره حتما !
ل-تو قرار بود واقعا با کالین ازدواج کنی؟!
زین نفسشو به آرومی بیرون فرستاد
BINABASA MO ANG
SYNDROME [ZiamFanfiction]
FanfictionCOMPLETED Ranking #1 in Fanfiction -حداقلش من همینی ام که هستم، تو کی هستی پشت نقاب هات ؟! +من همون لعنتیم که قرار بود عذابت بدم، ولی نمیدونستم با عذاب دادنت خودمم نابود میشم !