⌊Chapter ⁵⌉

2.8K 677 60
                                    

سکوت دل انگیزی کل ویلا رو فرا گرفته بود و بجز صدای پرنده‌هایی که توی باغ بودن و روی درخت‌ها می‌خوندند، صدای دیگه‌ای به گوش نمی‌رسید. خدمتکارها در تکاپو بودند و داشتند میز صبحانه رو برای مهمون‌های اشرافیشون می‌چیدند. همه چیز آروم و طبیعی پیش می‌رفت تا اینکه صدای فریادی که از یکی از اتاق‌های طبقه‌ی بالا می‌اومد نظم و آرامش ویلا رو بهم ریخت. خدمتکارها چند ثانیه از کار کردن دست کشیدند و به هم نگاه کردند که با اخم غلیظی که روی پیشونی راوی نشست و نگاه شماتت‌گری که بهشون انداخت سرکارشون برگشتند.

چانیول در حموم رو با شدت باز کرد و وارد اتاق شد. چشم‌هاش قرمز شده بود و می‌سوخت و موهاش با حالت چسبناکی روی سرش سیخ شده بود. قیافه‌ی عصبانیش با موهای آشفته‌اش در تضاد بود و همین چهره‌اش رو بامزه و خنده دار می‌کرد. بکهیون لب پایینش رو به دندون گرفت تا نخنده ولی دو طرف لبش به سمت بالا کش اومد و این عصبانیت چانیول رو بیشتر کرد.

-می‌کشمت بکهیون.

به قصد کندن دونه‌دونه موهای بکهیون به سمتش خیز برداشت و قبل از اینکه بکهیون فرصت فرار کردن داشته باشه موهاش رو تو مشتش گرفت و کشید.

-آه. داری چیکار می‌کنی؟!

-چه بلایی سر شامپوم آوردی؟

با اینکه حتی از دیدن موهای چانیول هم چندشش می‌شد ولی برای اینکه کم نیاره متقابلا موهای شق شده و چسبناک چانیول رو تو مشتش گرفت و کشید: «من به تو چیکار دارم! چه بوی تخم مرغی هم میدی، ازم دور شو تا خفه نشدم.»

-ول کن. داری موهام رو از ریشه می‌کنی.

-اول تو موهام رو گرفتی.

با این حرف نه تنها چانیول موهاش رو رها نکرد بلکه با تمام قدرتی که داشت موهای نرم عسلیش رو کشید و دوباره صدای فریادش بلند شد. در حال ساخت فحش‌های جدید توی ذهنش بود که در اتاق به صدا دراومد و چانیول به ناچار مجبور شد موهاش رو ول کنه.

-برو در رو باز کن.

-خودت برو.

-با این مو برم در باز کنم؟! تو اصلا عقل تو کله‌ات داری؟

به موهای چانیول نگاه کرد حین اینکه لبخند پر تمسخرش رو روی لبش حفظ می‌کرد سمت در رفت. طبق چیزی که انتظار داشت راوی پشت در بود و به محض باز شدن در سعی کرد با زیرکی از لای در داخل اتاق رو دید بزنه.

-مشکلی پیش اومده آقای پارک؟

- خیر مشکلی پیش نیومده.

- از اتاقتون صدای داد و فریاد می‌اومد.

-چیزی نیست یه مسئله‌ی شخصیه.

-بله متوجهم، لطفا مسائل شخصیتون رو با صدای پایین حل کنید که برای بقیه‌ی مهمان‌ها ایجاد مزاحمت نکنه.

 ⌊🖤black diamond🖤⌉Where stories live. Discover now