از زمانی که موفق شدند جونگین رو از زیرزمین بیرون بیارند تا الان دوازده ساعت میگذشت و کمکم باید برای رفتن به مزایده آماده میشدند. از صبح هیچکدومشون جز برای صرف صبحانه و ناهار از اتاق بیرون نرفته بودند و اتاق مشترک زوج جوان به مقر فرماندهیشون تبدیل شده بود.کریس به حالت قهر روی تخت خودش رو جمع کرده بود و کای از شدت ناراحتی خیره به یک نقطه بدنش رو آونگوار تکون میداد. چانیول حافظهی دوربین روی عینک رو به لپتاپش متصل کرد و بعد از چند ثانیه فیلم ضبط شده توسط دوربین نمایش داده شد. جونمیون و بکهیون پشت چانیول ایستادند تا بتونند فیلم رو ببینند و بعد از بلند شدن صدای گلولهای که توی فیلم بود کای هم بهشون ملحق شد. کنجکاوی کریس از دیدن چهرههای درهم و مضطرب اون چهار نفر تحریک شد و خیلی نامحسوس پشت سر جونمیون ایستاد تا همه چیز رو ببینه. هر چقدر بیشتر زمان فیلم میگذشت لرزش دستهای کای بیشتر میشد و وقتی دوربین برده شدن کیونگسو به آزمایشگاه رو نشون داد اشکهای محبوس توی حفرهی چشمهاش روی گونهاش غلتید. چانیول فیلم رو تا انتها چک کرد و بعد از اینکه مطمئن شد چیز مهمی توی ادامهاش نیست فیلم رو برای ادارهی پلیس فرستاد.
-محموله امشب حرکت میکنه.
جونمیون زیر لب زمزمه کرد و بعد موبایلش رو از تو جیبش دراورد. فرمان حمله رو برای امشب به نیروی پشتیبانی داد و سمت چانیول و بکهیون برگشت: «برای امشب آماده باشید. باید کارمون رو توی ویلا تموم کنیم.»
کای مداخله کرد: «پس کیونگسو چی؟»
-وقتی نیروهامون اینجا رو محاصره کنند نجاتش میدیم.
به ساعتش نگاه کرد و رو به افراد تیمش گفت: «نمیدونم اون آدمی که توی فیلم بود کیه و اون پایین چه غلطی میکنند و محمولهای که ازش حرف میزنند چیه ولی مطمئنم چیز خوبی نیست و امشب نباید از این ویلا بیرون بره.»
چانیول پرسید: «پس الماس سیاه چی میشه؟»
-احتمالا امشب توی حراج هست. قبل از اینکه نیروهامون بیان یه فکری به حال الماس میکنیم. یک ساعت تا شروع مزایده مونده. ما برمیگردیم اتاقمون شما هم آماده بشین. تا حد امکان سعی کنید دیر نکنید و اسلحههاتون رو هم زیر لباستون مخفی کنید
چانیول با سر حرف جونمیون رو تایید کرد و جونمیون همینطور که دست کریس رو میگرفت اون رو سمت در کشید. کای با شونههای افتاده و رنگ پریده به سمت در رفت ولی قبل از بیرون رفتنش بکهیون جلوش رو گرفت.
-میخوای اینجا بمونی تا همراه هم بریم مزایده؟ چانیول لباس زیاد داره.
نمیخواست کای رو تنها بذاره و بابت اینکه کیونگسو رو جای خودشون به زیرزمین فرستاده بودن عذاب وجدان داشت. خوشبختانه کای بدون حرف اضافه مسیری که رفته بود رو برگشت و در حالی که روی مبل مینشست به موهاش چنگ زد. انقدر حالش بد بود که تنها چیزی که میخواست گذشت زمان بود تا نیروی پشتیبانی برسه و ویلا رو محاصره کنه. قسم خورد که به محض دیدن راوی با مشت تو دهنش بکوبه و انتقام تمام دردهایی که کیونگسو کشیده بود رو ازش بگیره. چانیول فیلمی که کیونگسو برای ضبط کردنش به دردسر افتاده بود رو برای همکارش فرستاد و گزارش کامل از تمام اتفاقاتی که افتاده بود داد. بکهیون از داخل کمد کت شلوار مشکی با بلوز سفیدی که برای امشب آماده کرده بود رو دراورد و لبه ی تخت گذاشت و به سلیقه ی خودش برای چانیول لباس انتخاب کرد. کت سرمهای با بلوز مشکی و کروات زرشکی رو از داخل کمد دراورد و روی تخت گذاشت. سپس کای رو مخاطب حرف خودش قرار داد: «ببین از کدومش خوشت میاد.»
YOU ARE READING
⌊🖤black diamond🖤⌉
Action💎فیک:الماس سیاه 💎وضعیت: کامل شده 💎کاپل ها: چانبک(اصلی)، کایسو ،کریسهو 💎ژانر : رمنس،اسمات،جنایی 💎نویسنده : یونیــــــڪ🌸🍃 خلاصه : ↓ بیون بکهیون پلیس تازه کاریه که منتقل میشه به ایستگاه پلیسی که پارک چانیول توش کار میکنه و بعد از ورودش سعی میک...