⌊chapter ¹⁹⌉

2.4K 551 66
                                    

محکم به پشت پای بکهیون ضربه زد و بکهیون روی زانوهاش زمین خورد. چانیول خیز برداشت تا بهراوی حمله کنه اما دوتا بادیگاردی که بازوش رو محکم گرفته بودند مانع از حرکتش می‌شد. موهای بکهیون لای انگشت‌های روای گره خورده‌بود و فشار دست مرد هر لحظه بیشتر می‌شد. راوی بدون توجه به بکهیون سیگاری بین لب‌هاش گذاشت و با فندک روشنش کرد. دود غلیظ سیگار روی صورت بکهیون پخش می‌شد و حالش رو بد می‌کرد با این حال ضعفی رو توی حالت چهره‌اش نشون نمی‌داد تا اون مرد حس پیروزی نکنه. صدای ناله‌های دردناک کای که روی زمین توی خودش مچاله شده‌بود تنهای صدایی بود که سکوت اتاق رو به هم می‌زد. افکارشون حول پادزهری که توی جیب راوی بود، می‌چرخید با این حال کاری از دست کسی بر‌نمی‌اومد.

راوی فشار دستش رو بیشتر کرد حتی می‌تونست پوست سر بکهیون رو که همراه موهاش کشیده‌ می‌شد رو ببینه با این حال سکوت بکهیون عصبانی‌ش کرد طوری که لگد محکمی به پهلوی بک زد ولی یک ضربه برای خالی کردن خشمش کافی نبود. زیر ضربه های بی‌وقفه ی راوی کمرش درحال نصف شدن بود ولی لبش رو محکم به دندون گرفت و ناله‌هاش رو خفه کرد. ضربه‌ای که درست وسط ستون فقراتش خورد سد مقاومتش رو شکست و دردی که توی تنش می‌پیچید رو با صدای بلندی فریاد زد. مرد راضی از شنیدن فریاد بکهیون بالاخره موهاش رو رها کرد و نگاهش رو به چانیول داد. روی میزی که گوشه ی اتاق بود نشست و رو به چانیول گفت:

-درش بیار.

چانیول ‌نمی‌دونست راوی در مورد چی حرف می‌زنه.

-اسلحه‌ای که زیر کتت قایم کردی رو دربیار.

وقتی واکنشی از طرف چانیول ندید با سر به یکی از بادیگارد ها اشاره کرد تا چانیول رو خلع سلاح کنند و با وجود مقاومتی که چانیول از خودش نشون داد بالاخره تونستند اسلحه‌ای که چان مخفی کرده‌بود رو بگیرند. بعد از بازرسی چانیول نوبت جونمیون رسید. دوتا اسلحه و چهارتا خشاب پری که از چانیول و جونمیون گرفته‌بودند رو روی میز کنار راوی گذاشتند. راوی جلوی دو نفری که می‌خواستند بک رو بازرسی کنند، گرفت و با لبخند کریهی که روی صورتش جا خوش‌ کرده‌بود، گفت:

-این برای‌ی منه.

مقابل بکهیون ایستاد و روی زانوهاش خم شد طوری که صورت‌هاشون رو به روی هم قرار بگیره. فک بکهیون رو تو دستش گرفت و با انگشت شستش لب بکهیون رو نوازش کرد. بکهیون سرش رو عقب کشید تا دست راوی رو پس بزنه.

-این کارها فقط خواستنی‌ترت می‌کنه.

چانیول با دیدن این صحنه کنترل خودش رو از دست داد و به سمت راوی هجوم برد. از شدت اولین مشتی که به صورت راوی زد انگشت‌هاش درد گرفت ولی به مشت دومی نرسید چون دوباره بین دست بادیگاردهای راوی اسیر شد.

جونمیون برای کمک به چانیول از جا بلند شدند که موهای بک دوباره توی چنگ راوی اسیر شد و صدای فریاد بلندش جونمیون رو متوقف کرد.

 ⌊🖤black diamond🖤⌉Where stories live. Discover now