دستگیرهی در رو پایین کشید و از اینکه در باز نشد تعجب کرد. چندبار دیگه کارش رو امتحان کرد و وقتی دید باز هم در باز نمیشه با فشار بیشتری در رو سمت خودش کشید. کریس بیخیال روی مبل نشسته بود و به تلاش کردنهاش برای باز کردن در نگاه میکرد. جونمیون سمتش برگشت و با خونسردی به چهرهاش نگاه کرد و سپس لگد محکمی به در زد.
-میشکنه. آرومتر.
بعد از زدن این حرف مبل رو ترک کرد و با قدم های آهسته به جونمیون نزدیک شد. حالت نگاه کردنش و خونسردیای که به چهرهاش حالت مرموز بخشیده بود حس خوبی به جونمیون نمیداد اما نباید واکنش بدی نشون میداد.
-تو در رو قفل کردی؟!
همینطور که به جونمیون نزدیک میشد با سر تایید کرد.
-چرا؟ کلید کجاست؟ مهمانی شروع شده. باید پایین باشیم.
-ولی ما قرار نیست توی مهمانی شرکت کنیم. لااقل نه تا وقتی که من به جواب منطقی نرسم.
فاصلهای که بینشون بود با چند قدم از بین رفت. جونمیون پرسید: «چه جوابی؟»
-چرا توی شربتم قرص خواب ریختی؟
پلیس جوان بزاقش رو به زور قورت داد. نمیدونست کریس از کجا فهمیده و باید چه جوابی بده. ابروهاش رو به هم تاب داد و چهرهی حق به جانب به خودش گرفت: «از چی حرف میزنی؟!»
-فکر کردی نمیفهمم؟ دیشب تو شربت من قرص خواب ریخته بودی. چرا؟
-مزخرف نگو.کلید رو بده باید برم پایین.
میخواست کریس رو به عقب هل بده که کریس مچ دستش رو گرفت و محکم بدنش رو به در کوبید: «اول جواب من، بعد کلید.»
-چجوری میتونم جوابت رو بدم وقتی از حرفهات سر درنمیارم.
-دارم کاملا واضح باهات حرف میزنم. چرا دیشب توی شربت من قرص خواب ریختی؟
-مدرکی داری که کار من بوده؟
کریس قرصی که دیشب خودش از خدمتکار ویلا گرفته بود رو از جیبش دراورد و جلوی صورتش تاب داد: «اینم از مدرک. اگه باز هم مدرک میخوای فکر کنم یه چیزهایی ازش ته لیوان مونده باشه. چرا این کار رو کردی؟»
-چون میخواستم بخوابم. هرشب یه بازی جدید درمیاری و نمیذاری بخوابم. فقط میخواستم بخوابونمت که خودم راحت بخوابم.
مشخص بود مرد مقابلش قانع نشده ولی دیگه حرفی در مورد قرص نزد و بحث رو عوض کرد: «اگه انقدر داره بهت سخت میگذره چرا نمیری هتل؟ اونجا راحت میتونی استراحت کنی. خیلی از مهمانهای دیگه هم توی هتل اقامت دارند.»
-اینجا راحتترم. اگه مشکلی داری میتونی بری هتل. اونجا خیلی بزرگتر و بهتر از اینجاست، حتما بهت خوش میگذره.»
YOU ARE READING
⌊🖤black diamond🖤⌉
Action💎فیک:الماس سیاه 💎وضعیت: کامل شده 💎کاپل ها: چانبک(اصلی)، کایسو ،کریسهو 💎ژانر : رمنس،اسمات،جنایی 💎نویسنده : یونیــــــڪ🌸🍃 خلاصه : ↓ بیون بکهیون پلیس تازه کاریه که منتقل میشه به ایستگاه پلیسی که پارک چانیول توش کار میکنه و بعد از ورودش سعی میک...