چشمهاش رو به خاطر نور شدیدی که پشت پلکش حس میکرد، باز شد. چند ثانیهای طول کشید تا بتونه به خودش بیاد. سرجاش نشست و محیط اتاق رو بررسی کرد. تمام اتفاقاتی که قبل از بیهوش شدنش افتاده بود، مثل یه فیلم کوتاه چند ثانیهای از جلوی چشمش رد شد و ضربان قلبش در کسری از ثانیه بالا رفت.
جونگده که روی صندلی کنار تخت بکهیون درحال چرت زدن بود از خواب پرید و کمی به بکهیون نزدیکتر شد.
-حالت خوبه بک؟
-چانیول!!
زیر لب زمزمه کرد و بعد سریع سوزن سرم رو از دستش بیرون کشید. باریکه ی خون از دستش جاری شد. با پاهای برهنه از اتاق بیرون رفت و جونگده پشت سرش رفت تا بکهیون کاری دست خودش نده.
مینهو با لباس نظامی پشت در اتاق نشسته بود و بکهیون توجهی بهش نکرد. نمیدونست باید کجا دنبال چانیول بگرده و از کی سراغشو بگیره و همون وسط متوقف شد. دستهای مینهو که دور شونش حلقه شده بود رو پس زد و فریاد زد:
-به من دست نزن.
مینهو بیگناهترین آدم این پرونده بود و حتی تمام تلاشش رو کرد تا چانیول رو نجات بده ولی درنهایت نتونست موفق بشه. دوتا دستش رو به نشونهی تسلیم بالا برد و گفت:
-بکهیون آروم باش.
-چانیول کجاست؟
-واست توضیح میدم.
-من توضیح نمیخوام من میخوام بدونم چانیول کجاست.
جونگده سرشو پایین انداخت تا بکهیون اشکی که تو چشمهاش میدرخشیدن رو نبینه. چطوری باید به بکهیون توضیح میدادند مرگ چانیول به خواستهی خودش بود و کشتی به خاطر شلیک مداوم تیربار منفجر نشده؟ شرایط بکهیون اصلا برای توضیح دادن این مسئله مناسب نبود و هیچ کدومشون جملهی مناسبی به ذهنش نمیرسید.
به لطف سر و صدای بکهیون، جونمیون با ویلچر از اتاق بغلی بیرون اومد. رنگ صورتش پریده بود و لبهای سفید و پوست پوست شدهش نشون میداد خون زیادی رو از دست داده.
کسی به جونمیون چیزی در مورد چانیول نگفتهبود و میدونستند اون مرد تو این وضعیت تحمل شنیدن خبر مرگ بهترین دوستش رو نداره. جونگده سریع به طرف جونمیون رفت و همینطور که ویلچر جونمیون رو سمت اتاق میبرد، سعی کرد حواسش رو از جو متشنجی که به وجود اومده، پرت کنه.
-چرا از تختت پایین اومدی؟! باید استراحت کنی خون زیادی از دست دادی.
-برای چانیول چه اتفاقی افتاده؟
-چیزی نشده حالش خوبه.
-چرا از وقتی به هوش اومدم به دیدنم نیومده؟
جونگده ویلچر رو کنار تخت نگه داشت و بازوی جونمیون رو گرفت تا برای بلند شدن کمکش کنه.
-داره گزارش رد میکنه خودت که باید بهتر از من با کاغذبازی های اداری آشنا باشی.
YOU ARE READING
⌊🖤black diamond🖤⌉
Action💎فیک:الماس سیاه 💎وضعیت: کامل شده 💎کاپل ها: چانبک(اصلی)، کایسو ،کریسهو 💎ژانر : رمنس،اسمات،جنایی 💎نویسنده : یونیــــــڪ🌸🍃 خلاصه : ↓ بیون بکهیون پلیس تازه کاریه که منتقل میشه به ایستگاه پلیسی که پارک چانیول توش کار میکنه و بعد از ورودش سعی میک...