خانندا مشترک برزخ و نفس تا اخر بخونین حرفام برا هر فیک فرق دارن: )
سلام خدمت بینندگان عزیز
اینجانب نیل با یه خبر خوب و یه خبر بد خدمتتون رسیدم
خبر خوب اینه که قراره لیزیک کنم و شما از این به بعد یه نویسنده زیبا که دیگه عینک نمیزنه داشته باشین
و خبر بد اینه که تا یه ماه فیک بی فیک..
من بسیار متاسفم و بابتش پوزش ها میطلبم ولی حقیقت اینه که خیلی هم خوشحالم
دیدیتیین
شمام برام خوشحال باشین تا بدون عذاب وجدان برم
خب دیگه:)
عصر زمستونیتون بخیر و خوشینویسنده شرمنده ولی خوشحال شما "نیل"
این متنیه که توی چنل گذاشتم
ولی با شما خشگلا یکم حرف دارم
بچا تو این مدت منو کچل کردین که چرا نفسو اپ نمیکنی
اپ کن داستان یادمون رفت
من هیچ انگیزه ای برا نوشتن این فیک ندارم
ولی اگه وتاش به تعداد شرطاش رسیده بود اپ میکردم
ک نرسیده
هنوز نرسیدهحتی به پونصدم نرسیده تعداد وتا نفس
به هر حال این ی ماه اجبارا اپش متوقف میشه
با این وجود همتونو دوس دارم و این حرفا
اکانت واتپد چنلو هم فالو کنین خاسم اطلاعیه بدم دیگه نیام به فیک پارت اضاف کنم
بوس بوس
ESTÁS LEYENDO
~💙I Can't Breathe[ChanBaek]💙~
Fanfic♧I Can't Breathe ~ نمیتونم نفس بکشم♧ کاپل : چانبک_هونهان_کریسهان~☆ ژانر : روانشناسی_روزمره_درام~☆ بیون بکهیون بنا به دلایلی به شدت از پارک چانیول، معشوقه قدیمی مادرش، متنفره. پس با هدف جهنم کردن زندگی اون مرد به کره برمیگرده و کی میگه یه بچه ۱۴ ساله...