فاصله ی کوتاه بین دو پشت بوم رو با پرشی طی کرد و هیاهوی پشت سرش نشون میداد که هنوز درحال تعقیبش هستن.
فاصله ی پشت بوم تا خونه ی بعدی به قدری زیاد بود که انسانی نمیتونست اونو با پرشی طی کنه پس پسر پرید، اما نه برای رسیدن به پشت بوم بعدی بلکه برای فرود اومدن روی زمین!
با ملقی موفق شد بی هیچ آسیبی روی زمین فرود بیاد و بدون فرصتی برای فکر کردن دوید.
خوشحال بود که تمام این مدت رو به قدری دویده که حالا نفس از یاری کردنش دست نکشه و بتونه از چندین سرباز پشت سرش جلوتر باشه.
بدون اینکه فرصتی برای بهتر فکر کردن داشته باشه،بشکه های چوبی رو گرفت و کشید تا مسیر پشت سرش رو سد بکنه و مطمئن بود یکی از بشکه ها،حالا شکسته.
صدای واق واق سگ ها و فریاد های سرباز ها شدت گرفت ولی با این وجود تعقیب و گریز به پایان نرسیده بود.
از سر و صدای ایجاد شده چندی از ساکنان محل بیرون اومدن و از سرعت پسر با برخورد به یکی از مردهایی که تازه از خونه بیرون اومده بود،کاسته شد.
بی توجه به اعتراضات اون فرد،تنها کلاه شنل سیاهش رو مرتب کرد و به مسیرش ادامه داد.
- اون کثافت رو دستگیر کنید!
از بین صدها جمله ی ادا شده،این رو به وضوح شنید...قرار بود دستگیرش کنن؟چنین اتفاقی مگه میفتاد؟
از روی گاری که مقابل راهش سبز شده بود،پرید و بی تاملی وارد یکی از کوچه های فرعی شد.
امیدوار بود که راه خروجی یا حداق مسیری به جنگل پیدا کنه؛البته که سربازها دست بردار نبودن و اگه گیر میفتاد قطعا خودش با جلاد و سرش با تیغه ی گیوتین آشنایی پیدا میکردن.
این فکر باعث شد بند کیف کمری در دستش که حاوی تمام چیزایی که اونو به کام مرگ میفرستاد، رو محکم در دست فشار بده تا بار دیگه به ارزشمندیش پی ببره.
ولی با وجود تمام دعاهایی که به درگاه خدا برای بن بست نبودن کوچه کرده بود،شانس باهاش یار نبود.
برگشت و هراسان نگاهی به پشت سرش انداخت. سرباز ها،همون سگای کثیف لعنتی مدام نزدیک و نزدیک تر میشدن و حالا وقتش بود کاری رو انجام بده که تا همین لحظه از انجام دادنش سر باز کرده بود.
سرباز تقریبا مسن که بیشتر عمرش رو صرف خدمت به پادشاه و دولت کرده بود اولین کسی بود که به انتهای کوچه رسید.
اطراف رو با دقت بررسی کرد. دیوار به قدری بلند بود که اون دزد لعنتی نتونه ازش بالا بره ولی با این حال ازش خبری نبود.
یکی از سگ ها همونطور که پوزه اش به زمین چسبیده بود،بو میکشید تا بلکه اون پسر رو پیدا کنه.
صورت سرباز مسن با پیش بینی اتفاقی که افتاده از فرط عصبانیت قرمز شد و به سمت شنل سیاه رنگ روی زمین که سگ پیداش کرده بود حرکت کرد.
شنل بود اما صاحب شنل انگار آب شده و زیر زمین رفته بود!
نگاهی به بالا سرش انداخت و هنگامی که متوجه پرواز پرنده ای با جثه ی بزرگ تر از کبوتر شد،شنل رو در دست فشرد.
- ای حرومزاده ی لعنتی!
⏺
هی گایز!
خوش اومدید به یه فف جدید،به یه سفر جدید
این فف یکم با بقیه متفاوته...
در زمان گذشته اتفاق میفته و کمی تخیلیه که امیدوارم خوشتون بیاداینکه خیلی دوست دارم بدونم از همین مقدمه نظرتون چیه؟*-* گرچه چیز خاصی به نظر نمیرسید اما مهم بود!!
به نظرتون شنل پوش سیاه کیه؟!
و اینکه اگه میخوایید تو این سفر جدید منو همراهی کنید و با کامنتا و ووتاتون بشید انگیزه ی بزرگ...همینجا اعلام کنید چون خیلی برام مهمه که بدونم هستید
➖➖➖خب حالا میریم سراغ پلی لیست که طبق خواسته ی اکثریت توی مقدمه گذاشتم
(توجه داشته باشید که این پلی لیست شامل کل چپترها میشه و انتخاب خودتون میشه کدوم آهنگ رو برای کدوم چپتر انتخاب کنید!)
آهنگ های دیگه هم ممکنه در طول فف ممکنه معرفی کنم که فقط مختص همون چپتره ولی پلی لیست برای کل فف اس و همینطور برای کارکترها
پیشنهاد من برای دانلود بات "آهنگیفای" هست چون بعضی از آهنگا کاور هستن و ممکنه نتونید تو ملوبات پیدا کنید
Give us a little love - Fallulah
Survivor - 2WEI
Breathe - Fleurie
Sail - Awolnation
Black sea - Natasha Blume
Scars - Boy epic
Carry you - Ruelle & Fleurie
(این یه جور خاصی تمام روابط شخصیت های داستان رو شامل میشه:)ولی بیشتر نایل لعنتی:)))Crazy in love - Sofia Karlbreg
Defenceless - Louis Tomlinson
Everybody loves me - One Republic
(این از اسم آهنگ معلومه برای هریه😂)Toxic - 2WEI (Toxic - Sofia Karlbreg)
(این دوتا هر دو کاور یه آهنگن ولی به دو نوع مختلف که هر دوش به یه نحوی جور در میاد با فف)Say you love me - Jessie Ware
That's my girl - Fifth harmony
Out of the woods - Taylor Swift
Human - Christina Perri
عال د لاو🌹
YOU ARE READING
Sea's whisper [L.S | Z.M]
Fanfiction«بهش میگن زمزمه ی دریا و اون بزرگ ترین رازی که دریا توی خودش قایم کرده.»