[Part 29] It can't end like that

3.2K 784 1.8K
                                    

هی گایز👐

امیدوارم حالتون خوب باشه و بابت تاخیر عذرخواهی میکنم ولی میدونم درک میکنید

برای جبرانشم چپتر طولانی تره و امیدوارم واقعا با کامنتا بخوایید ثابت کنید که ساپورتم میکنید چون تو شرایط سختی دارم مینویسمش

و یه چیز دیگه ام بگم که نگرانش نباشید...فف هبیت که تازه توی پیج آپ شده برای من نیست یعنی فقط تو پیج من داره اپلود میشه همین‌ پس روی روند آپ سیز ویسپر هیچ تاثیری نداره

➖➖➖

- مدام میگه سرگیجه داره،بالا میاره و سرفه میکنه!

سباستین گزارشی از سلامتی لوکاس رو در اختیار سم گذاشت و اون دختر سری به عنوان تایید تکون داد. امیدوار بود نیش اون ماهی جون لوکاس رو نگیره.

- پاش چطوره؟

- بستمش...ولی دکتر نیستم تا بی نقص انجامش بدم!

سم به نشونه ی قدردانی دستی روی بازوی سباستین گذاشت و لبخند کمرنگی روی لبهاش نشست.

- بابت همچی ممنون...همینطور مراقبش باش!

- البته!

سباستین که خودش هم نمیخواست لوکاس رو تنها بذاره با کمال میل پذیرفت و به سمت اتاقک زیر عرشه حرکت کرد تا وظیفه ی جدیدش رو به درستی انجام بده.

نگاه های کاپیتان کشتی به سمت برج دیدبانی که حالا خوزه اونجا قرار داشت،برگشت و دستش رو سپر چشمانش کرد تا آفتاب اذیتش نکنه.

- خوزه،گزارش بده

- موجود خاکستری رو نمیبینم کاپیتان انگار رفته!

سم آهی کشید و مسیرش رو به سمت دیلان که سکان رو در اختیار داشت سوق داد. سم از هری خواسته بود تا سکان رو هدایت کنه پس چرا دیلان جای اون پسر ایستاده بود؟

- دیلان؟تو اینجا چیکار میکنی؟

- دستور هری بود کاپیتان!

دیلان مودبانه پاسخ داد و اخم های سم در هم فرو رفت. هری هیچوقت مسئولیت خودش رو دوش بقیه نمی انداخت.

نگاه های سم اطراف رو بررسی کرد تا به هری برسه و اون پسر رو درحالی که روی یکی از پله ها ولو شده و از خوردن نوشیدنی لذت میبرد پیدا کرد.

قدم های بلند سم به سمت هری برداشته شد و با لحن جدی که ثابت کنه این مسئله خارج از بحث دوستی هست گفت.

- هری مسئولیت سکان به عهده ی تو بود!

نگاه های بی حالت هری به سمت اون دختر که دست به کمر منتظر جواب بود برگشت و با بی اعتنایی شونه بالا انداخت.

Sea's whisper [L.S | Z.M]Where stories live. Discover now