[Part 15] Get ready

2.8K 774 486
                                    

- تیپ تاپ تیپ تاپ و بعدش از پنجره پریدم بیرون و اون زن دیوونه مثل این بود که چی؟بازم تو؟

لویی با شور هیجان درحالی که از دستاش برای توضیح دادن خاطره استفاده میکرد،گفت و دوتا سوال آخر رو جیغ کشید که شلیک خنده ی گروه دریا نورد ها به هوا رفت.

اولین شبی که با کشتی جدید پا به دریا گذاشته بودن رو تصمیم به سپری کردن یه دورهمی در وسط کشتی و خوردن شام با هم داشتن؛دریای آروم هم با این تصمیم موافق به نظر میرسید.

لویی ابتدا بی میل بود و میخواست استراحت کنه ولی اصرارهای نایل کار خودش رو کرده و حالا تنها کسی بود که قادر به خندوندن همه شد.

- هنوز تموم نشده...اون با جارو دنبالم کرد اما خیلی بدشانس بود که برف همجا رو سفید کرده بود چون سر خورد و با سر رفت پیش خوکا!

جمع برای بار دوم خندید و لویی که موفق شده بود همه رو به شادی دعوت کنه طوری لبخند زد که چشماش به خط تبدیل شدن.

هری که مقابل اون پسر نشسته و به دکل تکیه زده بود کوتاه خندید درحالی که قاشق غذا رو توی دهنش میزاشت.

- پس گربه بودن انقدرا هم بد نیست

مرد فربه ای که کنار لویی نشسته بود گفت و توجه ی لویی که لبخند بزرگش یک لحظه هم محو نمیشد رو به خودش جلب کرد.

- فقط وقتایی بخوای یکی رو اذیت کنی!

با صدای نازکش که بخاطر جیغ و فریاد های مکرر کمی گرفته بود گفت و مرد فربه لویی رو در آغوش خودش فرو برد. تفاوت اندازه ی اون دو نفر باعث میشد لویی حتی ریز جثه تر جلوه کنه.

- من عاشق این پسرم!

لویی اینبار با صدای بلندی خندید و خودش رو توی آغوش اون مرد مچاله کرد.

هری میتونست قسم بخوره اگه اون بغل یکم بیشتر ادامه پیدا کنه،لویی توی شکم اون مرد محو میشه.

- خب من یه چیز بامزه دارم که تعریف کنم!

یکی از خدمه که پسر کم سن و سالی به نظر میرسید و سمت دیگه ی لویی بود گفت و توجه همه رو به خودش جلب کرد.

- شروع کن خوشگله!

هری خطاب اون پسر که موهای حنایی و چشمای تیره داشت گفت.

زین که از آغاز شب احساس ضعف بیشتری به سراغش اومده و میدونست بخاطر سرماخوردگیش هست،سرش رو روی شونه لیام که کنارش نشسته بود گذاشت.

توجه لیام از بقیه به زین معطوف شد. به سختی میتونست چهره ی اون پسر رو ببینه ولی حدس میزد پلک هاش بسته باشه.

- تو حالت خوبه؟

لیام تقریبا نجوا کرد و خوشحال بود سر و صدای زیاد توجه کسی رو جلب نمیکنه.

Sea's whisper [L.S | Z.M]Where stories live. Discover now