[Part 27] We need to talk

3.5K 783 1.6K
                                    

Listen to "Can you hold me" by NF ft Britt Nicole

آهنگ تو پلی لیست سیز ویسپر نیست ولی برای این پارته پس اگه دوست داشتید گوش بدید حس بیشتری رو انتقال میده💙

➖➖➖

بادها هنگام غروب خورشید ملایم اما گزنده تر از هر زمانی میشدن و انگار جریان باد هیچوقت از قلمرو لیلیث محو نمیشد.

ابرهای غول پیکر شب هنگام به آسمون حمله کرده و صافی شب رو میدزدیدن ولی هیچ بارون نمی بارید و غرشی به گوش نمیرسید.

شب به درخواست سم خدمه دوباره کنار هم جمع شدن تا شام رو کنار هم سپری کنن و مثل دفعه ی قبلی خاطراتشون رو بازگو یا با هم گپ بزنن. تنها چیزی که نیاز داشتن صمیمیت بود و سم سعی داشت از هر راهی استفاده کنه.

برخلاف سری قبل اینبار اسکای به جمع ملحق نشد چراکه نمیخواست در جمعی که لویی درش حضور داره،باشه و اصرارهای سباستین رو نادیده گرفت.

اینبار لویی کنار دیلان و هری نشسته بود چراکه هنری نبود که کنارش بنشینه. زین کنار هری و نایل قرار داشت و از این طریق از لیام که کنار سباستین و نانا بود دوری میکرد گرچه لیام میخواست کنار زین بنشینه.

نوبت خوزه بود تا خاطراتش رو تعریف کنه. هری نگاهی به لیام که زیرچشمی حواسش به زین بود انداخت.

سرش رو به سمت زین خم کرد و با صدای آروم که بحث خوزه رو قطع نکنه پرسید.

- دیشب تو تخت،امشب قهر؟

نگاه های گنگ زین به سمت هری برگشت،ابتدا متوجه منظور اون پسر نشد ولی بعد از چند لحظه ذهنش به همیاری پرداخت و منظور هری رو دریافت کرد که باعث شد خجالت زده گوشه ی لبش رو گاز بگیره.

- تو از کجا میدونی منو لیام....

- منو دست کم نگیر پسر،من همچی رو میدونم!

هری گفت و نیم نگاهی به لیام که حالا آشکارا به اون دو نفر زل زده بود،انداخت.

دست هری روی کمر زین قرار گرفت و چند ضربه ی ملایمی به کمر اون پسر وارد کرد و خوب میدونست لیام الان در ذهنش به چه چیزهایی ممکنه فکر کنه.

لیام با وجود شناختی که از هری داشت اخم هاش رو در هم کشید. اون پسر در هر حالت و نزدیک هرکس خطرناک به نظر میرسید و لیام نمیخواست به زین هم نزدیک بشه.

هری چیزی دم گوش زین زمزمه کرد که باعث شد اون پسر با خجالت گونه اش رو از داخل گاز بگیره گویا فاصله ی کم سر هری باهاش خجالت زده اش کرده بود.

لیام نفس عمیقی کشید و نگاه های هری به سمتش برگشت و چشمکی تحویلش داد.لیام نمیدونست دقیقا باید چه حسی درباره ی این چشمک داشته باشه ولی خوب میدونست چیزی در درونش فریاد میکشه که این بازی های هری اصلا جالب نیست.

Sea's whisper [L.S | Z.M]Where stories live. Discover now