[Part 51] Phoenix

2.4K 687 1.2K
                                    

عظمت کشتی در برابر صخره ای که مقابلش قرار داشتن به سخره گرفته میشد. هیچ یک از حاضرین کشتی تا به در سال های زندگی خود همچین صخره ی بلند و عریضی رو به چشم ندیده بودن.

حفره ی بزرگی بین اون سنگ سخت خاکستری رنگ دروازه ی ورود به عمق درگاه شیطان بود...جایی که زمزمه ی دریا خوابیده بود.

با وجود مه غلیظ هنوز طرف دیگه ی صخره همچو رازی مهرموم شده به نظر میرسید.

سم نفس عمیقی کشید؛همین حالا هم از سرعت کشتی کاسته بود اما هنوز درباره ی گذر از صخره نامطمئن به نظر میرسید. سکوت حکم ران وضعیت رو ترسناک تر میکرد‌.

تک تک افراد حاضر در کشتی در سطح اون حاضر شده بودن و هیچکس حرفی نمیزد. شاید هنوز همه در بهت منظره باقی مونده بودن.

حلقه ی دست سم دور سکان تنگ تر شد و بالاخره نگاه مبهوتش رو از منظره گرفت تا به پسری که کنارش بود نگاه کنه.

طولی نکشید که سنگینی نگاه سم توجه نایل رو به خودش جلب کرد و یک جفت چشمانی که در سه رنگ آبی،سبز و زرد می رقصیدن،روی چهره سم ثابت موند.

سکوت بینشون بلاتکلیفی رو فریاد میزد؛هیچکدوم هنوز نتونسته بودن تصمیمی بگیرن. شاید زمان بیشتری لازم بود.

لبهای سم از هم باز شدن تا کلماتی رو کنار هم ردیف کنن که صدای جیغ مانندی که متعلق به پرنده به نظر میرسید از پشت صخره به گوش رسید.

نگاه تک تک افراد داخل کشتی به سمت جایی که صدا تولید شده بود چرخید. با وجود تخته سنگ بزرگ و مه چیزی به چشم نمیخورد.

سکوت دوباره دست نوازشی بر فضای مه آلود کشید گویا چنین صدایی شنیده نشده.

سم بالاخره از سکان دل کند و به سمت لبه ی کشتی رفت.

-مراقب باش!

نایل با صدای ضعیفی خطاب سم گفت و سکوت کمک کرد تا صدای اون پسر به راحتی به گوش سم برسه.

مسیر سنگلاخ باریکی که به بالای صخره ختم میشد توجه سم رو به خودش جلب کرد. به نظر با پیمودن اون راه به بالای صخره میرسیدی تا پرده ی راز پنهان شده پشت تخته سنگ استوار آشکار بشن.

سم درباره قدم گذاشتن روی خاک خاکستری بی روح اون مسیر مردد بود. وسوسه ی مشاهده ی فضای پشت صخره از طرفی به قلبش چنگ میزد و احساس مسئولیت از سوی دیگه ای در مغزش می کوبید.

-اینجا یه راه هست...یه نگاهی بهش بنداز

سم که بعد از هری نایل رو بهترین مشاور و همراه خودش میدونست اون پسر رو صدا زد و نایل با قدم های پر سرعت کنارش قرار گرفت.

- به بالای صخره میرسه....میتونم یه نگاهی بهش‌ بندازم

-خطرناک به نظر میرسه!

Sea's whisper [L.S | Z.M]Where stories live. Discover now