Vote please🌟🌟🌟
_______________________________________
_ نتونستم بهش بگم!
_ چی؟!
صدای متعجب زین باعث شد هری پشت تلفن سکوت کنه.
_ نتونستی بهش بگی؟ یعنی چی آخه؟!
هری هوف کلافه ای کشید و دستشو داخل موهاش فرو برد.
_ نتونستم بهش بگم که نباید برگرده دانکستر. اون خیلی... خوشحال بود! فکر اینکه برگرده و بتونه مارکو ببینه خیلی هیجان زدش کرده بود. چطوری میتونستم تو چشمش نگاه کنم و بگم حق نداری برگردی؟
هری سعی میکرد قانع کننده حرف بزنه و با این حال میتونست خیلی راحت چرخش چشمای زین از پشت تلفن رو تشخیص بده.
_ اوه خدای من... تو چطوری دکتر شدی آخه؟!
زین با صراحت همیشگیش داد زد و هری با شرمندگی سرشو برای خودش انداخت پایین.
_ فک میکنی میتونی.. خودت بهش بگی؟!
_ انتخاب دیگه ای دارم؟
هری لباشو در برابر صدای عصبی زین جمع کرد و نفس عمیقی کشید.
_ ببین متاسفم باشه؟ ولی من گند زدم و دیگه نمیتونم جمعش کنم. کامان زین میدونم تو بهتر از این حرفایی..
زین چند لحظه سکوت کرد و بعد کلافه نفسشو بیرون داد.
_ خیله خب... جمعه میام بیمارستان.
هری دستشو به نشونه پیروزی توی هوا مشت کرد و قبل از اینکه بوی سوختگی زیر دماغش باعث خفگیش بشه سرسری از زین خداحافظی کرد و گوشیشو گوشه مبل پرت کرد.
_ نایل؟! چه غلطی داری میکنی پسر؟ خونه رو بوی دود برداشته.
هری همونطور که به سمت هود آشپزخونه میرفت تا روشنش کنه غرغر کرد و نایل حق به جانب دستشو به کمرش تکیه داد.
_ تقصیر منه که سوسیسای تو زود میسوزن؟
هری چشماشو چرخوند و ناباور به صورت نایل زل زد.
_ یا شایدم شعله های زیرش خیلی بلند بودن! واقعا به ذهنت نرسید؟!
چهره نایل متفکر شد ولی با این وجود چهرشو حق به جانب نگه داشت و زیرچشمی به سوسیسای زغال شده توی ماهیتابه نگاه کرد.
_ اون تلفن فاکیتو بردار و به یه فست فود زنگ بزن.
همزمان با گفتن این جمله قاشق توی دستشو توی ظرفشویی پرت کرد و از آشپزخونه رفت بیرون.
_____
_ لویی قراره مرخص شه..
هری در حالی که جعبه پیتزا رو روی میز جلوش پرت میکرد و قوطی آبجو رو به جاش بر میداشت گفت و نایل با تعجب بهش نگاه کرد.
YOU ARE READING
Don't let it break your heart [L.S] *Completed*
Fanfictionمهم نیست چه اتفاقی برات میوفته حتی اگه سخت بود حتی اگه هرچی تلاش کردی کافی نبود حتی اگه به عمق تاریکی رسیدی نذار بکشتت نذار قلبتو بشکنه 💙💚 ___________________________ Hey guys خب من دارم این فن فیک رو در حالی شروع میکنم که اکانت شخصی خودمو توی...