Don't let it break your heart [L.S] *Completed*

part 27

               Pls vote 🌟🌟🌟
_______________________________________

_ اگه از دکوراسیون خونه خوشش نیاد چی؟... اینجا خیلی سرد و بی روح نیست؟!... شاید باید یکم رنگ اضافه کنم آخه همه چی خیلی سفیده و ...

_ خفه میشی یا نه؟

نایل همونطور که با حرص پاپ کورن میجوید و نگاهشو به تلویزیون دوخته بود تا چیزی رو از دست نده تقریبا داد زد و هری با کلافگی چشمشو چرخوند.

_ اصلا من حرفی به لیام در این باره نزدم. به نظرت اگه بفهمه عصبانی میشه؟

نایل بالاخره با کنترل روی گزینه استپ زد و با حالت تمسخرآمیزی به هری نگاه کرد.

_ اوه قطعا نه! برمیگرده میگه آفرین به تو که انقد دکتر خیرخواه و فداکاری هستی. شاید حتی بتونی یه پناهگاه برا بیمارای بی خانمان تاسیس...

_ میتونی واسه یه دقیقه هم که شده جدی باشی نایل؟

هری با بی حوصلگی پرسید و نایل با نگاه جدی ای پشت سرشو خاروند.

_ آممم.... نه؟!

نایل بی تعارف گفت و باعث شد مشت هری به پیشونیش کوبیده بشه.

_ میدونی چیه... من میرم به لیام زنگ بزنم...

_ آره منم میرم بخوابم. فردا با لویی میبینمت رفیق
______

_ هنوزم نمیتونم باورت کنم هری

لیام همونطور که توی دفتر هری متفکر بهش زل زده بود زمزمه کرد و هری بی حوصله براش چشم چرخوند.

_ دیشب پشت تلفن به اندازه ای خوارم کردی که بفهمم نمیتونی باور کنی رفیق. ببین این تصمیمیه که گرفتم و هیچ راه برگشتی هم براش وجود نداره.

_ خیله خب ببین من احترام میذارم... ولی این کار رابطه تو و اون پسرو میبره به یه سطح دیگه. میفهمی چی میگم؟ اون بالاخره قراره بره و از این شهر دور بشه و تو میدونی چه اتفاقی میوفته اگه قبل از رفتنش هم از نظر عاطفی و هم جنسی به هم وابسته شده باشین؟

_ و کی داره این حرفو به من میزنه؟؟ کسی که خودشم همچین از روابط لانگ دیستنس بدش نمیاد؟!

چشمای لیام با شنیدن این حرف گرد شدن و خودکار توی دستشو با حرص به سمت هری پرتاب کرد.

_ خفه شو بی آبرو! هزار بار بهت گفتم که رابطه بین من و زین کاملا دوستانس...

_ آره خب من مدت خیلی طولانی تری نسبت به زین دوستت بودم و تا حالا ندیدم اون جوری که به اون نگاه میکنی به من نگاه کنی!

لیام چشمشو چرخوند و با خنده دستشو به نشونه تهدید برای کتک زدن بالا آورد.

_ فک میکنی نمیفهمم داری سعی میکنی بحث اصلی رو بپیچ...