part 45

1.1K 242 208
                                    

                    Vote please🌟🌟🌟

Song for this chapter:
Love you goodbye by one direction

_______________________________________

_تو میدونستی! مگه نه؟

هری با صدای لرزون و نگاه ناباورش رو به لویی که با نگرانی بهش چشم دوخته بود زمزمه کرد. لیام و نایل با تعجب اول به هری و بعد به همدیگه نگاه کردن.

_ چی شده هری؟ داری نگرانمون میکنی.

لیام با اخم کوچیکی که روی پیشونیش نشسته بود گفت اما هری همچنان به چشمای لویی زل زده بود و به هیچ چیز دیگه ای توجه نداشت.

_ تو میدونستی قراره فرار کنه. مگه نه لویی؟

با صدایی که از هری به شدت بعید بود فریاد کشید و تن لویی به طرز واضحی از فریاد ترسناکش لرزید. نایل همونطور با بهت به دهن هری نگاه میکرد و لیام با شنیدن این جمله فقط تونست خودشو روی مبل پرت کنه و دستاشو روی دهنش مشت کنه.

_ بخاطر همین توی دادگاه قبول کردی ادعاهاشو قبول کنی. بخاطر همین تو کل این مدت از اون چیزی که انتظار داشتم آروم تر بودی چون میدونستی چه نقشه ای داره. اون گونزالز لعنتی...

هری با فشردن دستاش روی پیشونیش گفت و از شدت کلافگیش دور خودش چرخید.

_هری من...

لویی با صدای لرزونش در حالی که سعی میکرد اشک جمع شده توی چشمش رو به عقب برونه زمزمه کرد اما قبل از اینکه کلمه ی دیگه ای به زبونش بیاد هری با سرعت به سمتش حرکت کرد و شونه هاشو محکم توی دستاش گرفت که باعث شد نفس توی سینه لویی حبس شه.

_ اون تیر خورده لو... زین تیر خورده و هیچکس نمیدونه الان کجاست. میدونی این یعنی چی؟!

هری همچنان با فریاد گفت و لویی این بار با بغض شکسته به چشماش زل زد و شونه هاشو از بین دستای هری آزاد کرد.

_ میخواستم بهش کمک کنم.

با فریاد بلندی گفت و بی اختیار هق هقی از لباش آزاد شد.

_ فقط میخواستم بذارم خودشو نجات بده. من حتی نمیدونستم نقشه توی سرش چیه قسم میخورم! فقط میدونستم که میخواد فرار کنه. گونزالز بهم گفت نقشه ای که کشیده هیچ ریسکی نداره.

_ هیچ ریسکی نداره؟!

هری با خنده عصبی گفت و بعد دستاشو روی زانوهاش گذاشت و دوباره به لویی که به نظر میرسید داره دچار یه حمله شدید عصبی میشه نگاه کرد.

_ اون تیر خورده لویی. هیچکس حتی نمیدونه الان زندست یا نه!

با افتادن لویی روی زانوهاش و گذاشتن هر دو دستش روی سرش این لیام بود که به سرعت از روی مبل بلند شد تا بدن لویی رو بالا بکشه و به صورتش نگاه کنه‌.

Don't let it break your heart [L.S] *Completed*Where stories live. Discover now