لی
+...مدی
مدی بهم خیره بود و منتظر بود ببینه چه کلماتی از لبام بیرون میاد و منم مکث کردم و خواستم بیشتر توی اون حالت بمونیم و بعد نفس گرفتم و همین که زبونم برای حرکت تکون خورد تق تق در پشت مگی به صدا در اومد و صدای پدرش از پشت در اومد
+مدی،شام حاضره پایین منتظرتونم
بلافاصله از مدی فاصله گرفتم و مدی برگشت و درو باز کرد، پدرش با تعجب به سرعت باز شدن در جفتمونو نگاه کرد
+شام ....حا
-نیازی نیست آقای اسمیت...من داشتم میرفتم
لبخندی زدم و وقتی داشتم از چهارچوب در میگذشتم کوتاه رو به مدی کردم ..-فردا میبینمت مدی
مدی هم که هنوز از شوک زبونش بند بود سرتکون داد
.
.مدی "صبح ساعت 06:59"
صدای ساعت روی میزم بلند شده بود ولی نمیتونستم خاموشش کنم چون از هیجان اتفاقات دیشب نیم ساعت قبلش بیدار شده بودم و مشغول مرتب کردن موهام بودم
پشت هم و رندوم کارارو انجام دادم و رفتم طبقه پایین
فقط یه لیوان شربت سر کشیدم و از اشپزخونه بیرون پریدم تا سریع تر برم مدرسه
-تو هیچی نخوردی
+ممنون پدر، احتیاجی نداشتم!!
از دم در بلند گفتم و درو بستم
تو مدرسه قبل از پیدا کردن روبی از سالن رد شدم رفتم سراغ پله های طبقه اول و طبق معمولی تونستم لی رو بین بچه های دیگه اکیپش ببینم و رفتم جلو
+هِی... سلام لی
-سلام مدی . چخبر
اینو درحالی گفت که حتی بیشتر از دوثانیه هم بهم نگاه ننداخته بود. همونطوری سرجام موندم و کوتاه با ناخنم ور رفتم
+خب...میخوای راجب دیشب حرفی بزنی؟
-دیشب؟ آره دیشب... پدرت واقعا ادم مهمون نوازیه مدی. تو واقعا خوش شانسی
و یه چشمک سرد و خشک تحویلم داد
کسی که دیشب منو با ولع بوسید لی نبود یا شب قبل دزدینش و جاش این بت سنگی قبلی اومده؟..به هرحال دوست داشتم سر در بیارم
الکس و بقیه از پله ها بلند شدن و لی اخر از همه از جاش پاشد و داشت از پله ها دور میشد
+هِی لی.. میگم، میخوای ناهار باهم غذا بخوریم؟
سر تا پامو با نیشخند ریلکسی نگاه کرد
-حیف که از دستش میدم... رومنس از قبل قرارِ بعد از کلاس کافه گیم ردیف کرده
با انگشت به رومنس اشاره کرد
همینطور که لی ازم دور میشد تا لحظه آخر نگاهش کردم، رومنس از قبل هماهنگ کرده بعد از کلاس بره گیم؟بدون اینکه بعدن رو در نظر بگیره؟
گاهی اوقات توی ذهنم لی رو تصور میکنم که با دستکش های بوکس به صورتش مشت میزنم
اون میتونه یه عوضی به تمام معنا باشه!..
YOU ARE READING
Lirablu Story
Teen Fiction🔞لیرابلو اسم دختر بایسکشوالیِ که با اومدن مدی، دختر تازه وارد همه شیطنت و خوش گذرونیاش محو مدی میشه و مدی هم بعد چند باری بحث و جدل کم کم از لی خوشش میاد ❌برای خوندن فصل دوم به بوک ها مراجعه کنید❌