part46

256 27 0
                                    

الکس به چهره لی که نیشخند بزرگی توش خودنمایی میکرد خشکش زده بود
لی وقت فکر کردنم بهش نداد و مشت محکمی تو فکش خالی که باعث شد پرت شه توی آب
عصبانیتش فقط میخواست الکس رو به نابودی بکشه و بی اختیار خودش هم پرید توی آب و قبل از اینکه الکس از گیجی دربیاد به گوشه استخر کشوندش و از آب بیرون کشیدش و چنتا مشت دیگه حواله الکس کرد و با موها و چشماش که تماما خیش شده بودن خونی که از بینی الکس توی اب میچکید رو تماشا میکرد

-دیدی واسه شنا آماده بودم؟خوشگلم؟
مشتاش با هر جمله ای که میگفت رو صورت الکس مینشست

-هوم؟!! فریادش توی فضا پیچید و بعد فقط صدای چنتا مشت دیگه که بعد از برخورد به صورت الکس به سطح اب میخوردن
.
کنار استخر ولش کرد و از پله ها رفت و بیرون استخر وایساد و به الکس که بیحال و بزورِ لبه استخر خودشو نگه داشته بود نگاه کرد
-اوه الکساندر.... جدی فکر کردی قراره اینجوری پیش بری؟

بشی خفنِ مدرسه؟اونم وقتی من هنوز هستم؟بعدشم حتما دوست دخترمو میخواستی؟..

انگار خشمش جون دوباره ای گرفت و سمت الکس رفت و از یقه اش کشیدش جلو و تو صورتش تکرار کرد

-از این به بعد،هیکل نحستو،از جلوی چشمم بکش کنار!
+لی رفیق... دوستی ما بیشتر از بودنت با اون دخترس
لی پوزخندی بهش زد و اروم توصورتش زمزمه کرد

-اسم دختره مدیسون اسمیتِ!

و بعد بدون اینکه منتظر جواب باشه سرالکس رو توی آب فرو برد و به هرلحظه کم شدن انرژیش برای دست و پا زدن نگاه کرد

+لی ولش کن!
-مدی..؟ تو نباید اینجا باشی
لی شوکه به مدی نگاه کرد و همچنان الکس درحال دست و پا زدن زیر آب بود
+لی خواهش میکنم

با چشمای پر اشک گفت و دست لی رو برای منصرف کردنش از نگه داشتن الکس زیر آب گرفت و اروم سعی کرد عقب بکشتش

+...خواهش میکنم
لی که تا اون لحظه اخم غلیظ و انتقام جویانه ای تو چهرش بود ناگهان انگار که به خودش اومده باشه به مدی نگاه و دستشو از آب بیرون اورد و با مدی از کنار استخر بلند شد

+زودباش از اینجا بریم...
مدی با چشمای خیسش التماس وار به لی گفت و از استخر بیرون کشیدش و لی با نگاهی طولانی به مدی فهمید که باید علاقه زیادش به ادامه دادن کتک زدن الکسو برای بعدن بزاره

الکس بزور خودشو به کنار استخر بند کرده بود و دور شدن اونارو نگاه کرد

Lirablu StoryWhere stories live. Discover now