chapter 24;✧☾

156 39 24
                                    

شیو یینگ بعد از اینکه عکس هایی که یکی از آدماش از نوچه های رنجون و دوستای روس اشون گرفته بودن رو دید لیوان توی دستش رو از عصبانیت فشار داد. از وقتی که اون بچه جلو آدمای خودش تحقیرش کرده بود از عصبانیت می سوخت و می خواست هر جور که شده گند بزنه تو هر نقشه ای که داشت ، مهم نبود چه نقشه ای ولی هر چی که بود شیو یینگ خرابش می کرد ، باید خرابش می کرد.

لبخندی زد و گوشی رو پرت کرد سمت نزدیک ترین فردی که بهش بود تا بگیردش.

قهقه ی کوتاهی کرد و خطاب به رنجونی که حتی موجودیت شیو یینگ رو هم یادش رفته بود بلند گفت: خردت میکنم پسر جون ، خرد و خاک شیرت می کنم.

به آدم کنارش بدون اینکه نگاهی بکنه گفت:به اونی که این عکسا رو گرفته بگین که بره دنبالشون و بفهمه این همه مواد درجه یکو برای چی میخوان.

"بله قربان" کوتاهی شنید و بلافاصله شنید که خواسته اش در حال عملی شدنه. شنیده بود که رنجون و کریس این اواخر یه معامله داشتن و قطعا پشت این معامله یکیشون یه نقشه ای داشت که باعث می شد اون یکی زمین بخوره و اگه اونی که نقشه داره رنجون باشه ، اون وقته که زیر پاش لهش می کنه ، مثل غرور شیو یینگ که رنجون زیر پاش خردش کرد.

صبح روز بعد تائو به شدت درگیر فکر کردن بود. احمق که نبود ، متوجه شده بود که چند وقته خیلی کمتر صحبت های مهمی انجام میدم و این یکی دو روز هم به کل هیچ صحبت مهمی رو انجام نمیدن و هر چی هم بوده یه مشت صحبت های معمولی بودن که کاملا مشخص بوده از روی ماست مالی کردنه. اگه حتی یک صدم درصد هم امکان داشت که کسی بهش شک کرده باشه قرار بود که روشش رو تغییر بده. حتی اگه به قیمت این باشه که سوآه رو مجبور بکنه تا توی روز تعطیلش بره و شنودات بخره و توی سوتینش مخفی کنه تا کسی متوجه نشه همچین چیزی با خودش به عمارت آورده ، در هر صورت مشکل تائو نبود که حماقت سوآه باعث شده که تائو توی نقشه هاش شریکش کنه ، وقتی احمقی باید تاوان حماقت هات و تاثیراتشونو بدی و این قسمت که سوآه رو مجبور کنه اونا رو تو همه قسمتای مهم عمارت بزاره هم جزوی از همین تاثیرات حماقته.

صورت سوآه از ترس تقریبا از سفید هم گذشته بود و تبدیل به طیف رنگی جدیدی می شد تا اینکه تائو پیشنهاد جدیدی داشت ، درواقع دستورات جدیدی رو می خواست صادر کنه.

-اینارو هر نقطه ی مهم عمارت ک بهت میگم میزاری و حتما حواست باشه اونایی که تو اتاق های کریس وو میزاری کاملا مخفی باشن وگرنه قبل از هر چیزی سرتو میزنم.

سوآه از تهدید جدید یکم شوکه شد و بعد اینکه فکر کرد پرسید:اتاق های رئیس؟ کدوم اتاقا؟

تائو چشم هاشو چرخوند و گفت:احمقی؟ توی اتاق خوابش و اتاق کارش دیگه.

-ولی رئیس به هیچ نگهبان و خدمتکاری اجازه نمیدن که وارد اتاق خوابشون بشن ، چجوری قراره برم داخل؟

Mixed With Blood ;✧☾Where stories live. Discover now