-ازت میخوام منو ببوسی.
بکهیون به محض شنیدن کلمات چانیول متعجب شد و یکم از چانیول فاصله گرفت.
گفت:منظورت چیه؟
چانیول سرش رو کج کرد و گفت:بکهیون ، مطمئنم که خودتم میدونی منظورم چیه.
البته که بکهیون می دونست ، فقط داشت سعی می کرد از تنها فرصتش برای وقت کشی استفاده کنه تا افکارشو سر و سامون بده. دوباره به چانیول نزدیک شد و توی فاصله ی مناسبی قرار گرفت ، آروم روی سینه پاش بلند شد و بوسه کوچیکی روی گونه چانیول گذاشت. به محض اینکه دوباره کامل روی پاهاش برگشت ، دید که چانیول ابروهاشو بالا انداخته.
-مطمئنی این چیزیه که میخوای؟
بکهیون نفس عمیقی کشید و دوباره روی پاهاش بلند شد. اگه قرار بود یه اتفاقی بینشون بیوفته الان که فرصتش بود باید ازش استفاده می کرد و جرقه اون اتفاقو میزد. این بار لب های چانیولو بوسید ، چند لحظه کوتاه گذشت تا چانیول بوسه رو عمیق تر بکنه و دست هاش رو دور صورت بکهیون قرار بده.
بوسه عادی ای بود ، خیلی هات نبود و خیلی هم ساده نبود ، چیزی بود که به نظر بکهیون شروع خوبی برای خودشون بود ، البته این فکر تا جایی ادامه داشت که نفسش کم نیومده بود.
وقتی از هم جدا شدن چانیول لبخندی زد و گونه ی بکهیون رو نوازش کرد و بعدش هم بدون حرفی از اتاق خارج شد.
بلافاصله بعد از خارج شدن چانیول ، بکهیون روی صندلیش ولو شد ، هیجان داشت و حتی نمی دونست هیجانش برای چیه. در واقع توی قلبش ، توی قسمت های تاریک و عمیق قلبش دقیقا میدونست برای چی هیجان داره ، فقط یکم ترسیده تر از اونی بود که به خودش اعتراف کنه چرا.
بوم جین و مینهو بعد یه روز طولانی کنار هم نشستن ، پیدا کردن روزنامه های ده سال پیش به قبل که عکسی از میونگده وو و همسرش داشته باشن کار آسونی نبود و البته بیشتر وقتشون بخاطر پیدا کردن عکس پسرشون تلف شد ولی میونگده و همسرش هیچوقت صورت پسرشونو نشون ندادن ، برای همین هم بود که اگه کسی عکس کریس رو میدید فکر نمی کرد که شبیه میونگده وو باشه ، خیلی از افراد مشهور هستن که اگه بچه دار بشن صورت بچه اشون رو نشون نمیدن ، چه سیاست مدار ها چه خواننده ها و هر آدم مشهور دیگه ای ، این کاری هم که میونگده و همسرش انجام داده بودن کار عادی ای بوده ولی ذهن شکاک و پارانوید بوم جین اینطور فکر نمی کرد ، فکر می کرد که:از روی قصد صورتش رو نشون ندادن و از همون اول دستشون توی یه کاسه بوده و با هم سود می کنن و چون مادره مخالفت داشته کشتنش.
در هر صورت بوم جین همیشه به بدترین سناریو ها فکر می کرد و خب ، تعداد سیاست مدار هایی که بخاطر پول و سود هر کاری میکنن کم هم نبود ، ولی حتی اگه همچین سناریو ای هم واقعی باشه قدم اولشون باید ثابت کردن پدر و پسری کریس و آقای وو باشه ، وقتی که یه راهی پیدا بکنن که این رو ثابت بکنن اثبات بقیه چیز ها آسون میشه.
VOUS LISEZ
Mixed With Blood ;✧☾
Mystère / Thrillerزندگی هایی که از قربانی کردن زندگی های دیگر به وجود آمده اند. زندگی هایی که با مرگ در هم تنیده شده اند. عشق های که نباید وجود داشته باشند. عشق هایی که در خون و غبار و آلودگی خیانت مخلوط شده اند. و عمارتی ساخته شده از قبرها و سرنوشت ۱۲ عروسک که به دس...