+ببینم تو منو مسخره کردی؟ این همه راه منو کشوندی اینجا که بگی نتونستی پیداش کنی؟!جونگین نمیدونست چجوری عصبانیتش رو نشون بده. گیل احمق برای بار دوم داشت عکسبرداری مزخرفش رو کنسل میکرد و جونگین اینبار برای بهم زدن قراردادشون مصمم تر شده بود.
_من به منیجرت خبر دادم که بهت بگه.
گیل برای تبرعه کردن خودش گفت و نگاه ترسناک جونگین روی جانگ بیچاره نشست.
+لعنت به هر دوتون. هفته ی دیگه، یه شوی مهم برگزار میشه و من بجای اینکه خودمو براش آماده کنم، دارم بخاطر یه عکاس فراری حرص میخورم.
گیل آهی کشید. نمیدونست به چه دلیل احمقانه ای عکاسی که چند سال اخیر برای کمپانیش کار میکرد، ناپدید شده و اینجوری اونو توی دردسر انداخته. از طرفی به مدل عصبانی مقابلش حق میداد.
+دنبال یکی دیگه بگرد. مهم نیست کیه. فقط زود یکی دیگه پیدا کن.
جونگین خالی از شوخی گفت و گیل ناچار قبول کرد.
_همین کارو میکنم.
جونگین کلافه تر از قبل به رئیسش نگاه کرد و سر تکون داد.
+تا وقتی عکاس جدیدت پشت دوربین نرفته، به من زنگ نمیزنی.
بدون هیچ تعارف و شوخی با گیل گفت و از اتاق بیرون رفت و جانگ برای اینکه بیشتر از اون صورت قرمز شده ی مرد پشت میز ریاست رو نبینه، با عذرخواهی کوتاهی پشت سر جونگین دوید.
∞💫📷💕∞
مثل روال همیشگی روزهای تحویل اجناس، دیر تر به خونه برگشته بود و بعد از دوش کوتاهی روی تختش دراز کشیده بود. از صبح سیل بیشماری از پیام به گوشیش ارسال شده بود و حالا فرصت خوبی بود تا جوابشون رو بده.«هی. حالت چطوره؟»
«سونگجه قراره آخر هفته همه رو برای شام دعوت کنه. تو هم میای؟!»
«بدون هیچ عذر و بهونه ای، آخر هفته توی خونه م میبینمت.»
«در صورت رضایت از تیم حمل بار، A را ارسال کنید.»
«دلم برات تنگ شده. کی میتونیم همدیگه رو ببینیم؟!»
با خوندن پیام آخر، لبخندی زد و فورا جواب داد.
«متاسفم عزیزم. امروز خیلی سرم شلوغ بود و تازه پیامت رو خوندم. هر وقت که تو بخوای.»
پیام ارسال شد و طولی نکشید که جوابش رو دریافت کنه.
«آخر هفته فکر میکنم خوب باشه. وقت هردومون آزاده. مکانش رو خودت مشخص کن.»
با خوندن پیام ابرویی بالا انداخت و کمی فکر کرد. باید قرارش با دوستاشو بهم میزد؟ اینبار برای سونگجه نوشت.
«هی سونگجه. اگه بگم نمیتونم بیام خیلی بد میشه؟!»
«کیم جونمیون جرات نکن اینو بگی. با دستای خودم خفه ت میکنم.»
YOU ARE READING
﹏•メ↬ Great wrecking ball, Great miracles_S2 ↫メ•﹏
Fanfiction←فیک: توپ مخرب گنده، معجزه های بزرگ-فصل دوم ←وضعیت: کامل شده ←کاپل: کایسو • سهبک ←ژانر: انگست، رمنس، اسمات ‡خلاصه‡ "جونگین کیونگسو رو از خودش روند و کیونگسو همونجوری که اون ازش خواست، رفت. بدون گذاشتن هیچ رد و نشونه ای از خودش. انگار که هیچوقت توی ز...