یک هفته، فقط یک هفته طول کشید تا جونگین با همه چیز کنار بیاد انگار که اصلا هیچ اتفاقی نیفتاده باشه. تمام اتفاقاتی که درست هفت روز قبل رخ داده بودن مثل صحنه های یه فیلم سینمایی از جلوی چشماش عبور کرده و بعد از گذر روزها، فراموش شده بودن و حالا اون مونده بود و یه سوال که تمام این چند روز، ذهنش رو درگیر کرده بود.
چرا؟!
∞✨📷💕∞
«یک هفته قبل»
خسته تر از اونی بود که در برابر سوالهای پی در پی داییش، تاب بیاره. اون مرد ازش چی میخواست؟! اینکه دلیل حال بدش، چشمهای سرخ از اشک و چهره ی گنگ و اعصاب نا آرومش رو بهش بگه؟!
_کیم جونگین بهم بگو چته خب؟! از وقتی برگشتم فقط به دیوار روبروت زل زدی و هیچی نمیگی.
مرد کلافه پرسید و وقتی باز هم جوابی از جونگین نگرفت از روی صندلی کنارش بلند شد و همونطور که دستاشو بین موهاش فرو میکرد بازدمش رو صدا دار بیرون فرستاد.
_دوستت کیونگسو. اون کجاست؟! رفت خونه شون؟!
عصبهای شنوایی جونگین با شنیدن دو کلمه ی دوست و کیونگسو تحریک شدن و بالاخره نگاه پر خشمش رو به مرد انداخت.
+اون دوستم نیست.
به همین سادگی جونگین دیگه حتی کیونگسو رو دوست خودش هم نمیدونست.
لحن عصبانی جونگین و اخمی که روی صورت ش سایه انداخته بود باعث شد تا مرد با تعجب ابرویی بالا بندازه.
_اما مادرت بهم گفته بود که اون دوستته.
+هر رابطه ای یه روز تموم میشه. مال ما امروز تموم شد.
جونگین با لحنی بی حس و پوزخندی که باهاش در تضاد بود جواب داد و مرد بزرگتر ابرویی بالا انداخت.
حالا میتونست حدس بزنه که دلیل عصبانیت و سکوت آزار دهنده ی جونگین و البته چهره ی گرفته ش چیه.
_پس بخاطر کیونگسوئه... ازین دعواها بین همه ی دوست ها پیش میاد. بعدا که حال مادرت بهتر شد میتونی حلش کنی.
+مهم نیست. دیگه نمیخوام راجبش حرف بزنم.
جونگین به آرومی جواب داد و با نزدیک شدن پزشک معالج مادرش از روی صندلی بلند شد.
_آقای کیم باید باهاتون صحبت کنم.
دکتر رو به دایی جونگین گفت و دو مرد بزرگتر کمی فاصله گرفتن.
_من سوابق پزشکی خواهرتون رو چک کردم. همونطور که فکر میکردم ایشون تا قبل از سکته ی قلبی اخیرشون، توی وضعیت حساسی قرار داشتن و متاسفانه برای چنین موردی کاملا آماده بودن. بهتره که چند روزی رو اینجا بستری باشن تا اگه مشکلی پیش اومد سریع اقدام کنیم.
YOU ARE READING
﹏•メ↬ Great wrecking ball, Great miracles_S2 ↫メ•﹏
Fanfiction←فیک: توپ مخرب گنده، معجزه های بزرگ-فصل دوم ←وضعیت: کامل شده ←کاپل: کایسو • سهبک ←ژانر: انگست، رمنس، اسمات ‡خلاصه‡ "جونگین کیونگسو رو از خودش روند و کیونگسو همونجوری که اون ازش خواست، رفت. بدون گذاشتن هیچ رد و نشونه ای از خودش. انگار که هیچوقت توی ز...