صدای باز شدن در اتاق گریم و به دنبالش داخل اومدن کیونگسو، جونگین رو از افکارش خارج کرد. پسر کوتاه تر تا چند قدمی جونگین جلو اومد و به مدل جوان که به دیوار تکیه زده بود نگاه کرد.
+زیاد وقتتو نمیگیرم. راجب اتفاقات پنج شب پیش. من اون شب درک درستی از اطرافم نداشتم. با اینکه ازت کمکی نخواسته بودم اما... ممنون.
جمله ی جونگین صادقانه بیان شد و کیونگسو فقط سر تکون داد.
+تا الان هیچ سروصدایی درباره ی اون شب به گوش نرسیده و این یعنی اون راننده من رو نشناخته. میدونی که شایعه ها توی سئول چطوری پخش میشن و چقدر مخربن.کیونگسو هنوز هم به جونگین نگاه میکرد بی اینکه چیزی بگه.
+اینو گفتم تا بدونی اگه چیزی راجب اون شب از زبون کسی بشنوم، مطمئن میشم کار تو بوده و اون وقت دیگه ساکت نمیشینم.
لحن جونگین هنوز هم آروم بود اما کیونگسو بخوبی تهدید و هشدارش رو فهمیده بود.-مطمئن باش اگه این اتفاق افتاد، خودِ من اولین کسی هستم که دنبال اون شخص سوم میگردم و ساکتش میکنم.
کیونگسو با جدیت جواب داد و با دیدن سکوت جونگین از اتاق بیرون رفت.
_دو کیونگسی شی. شما تو اتاق گریم بودین؟ دنبالتون میگشتم.
یکی از عوامل عکاسی گفت و کیونگسو سر تکون داد.
-آقای ایم. شما از من بزرگترین پس نیازی نیست انقدر رسمی باهام حرف بزنین. من با کیونگسوی خالی راحت ترم.
مرد کوتاه خندید و سر تکون داد.
_باید راجب فضای بیرون و شرایط عکسبرداری در اونجا صحبت کنیم. همه توی استودیو جمع شدن.
-اوه. البته. بهتره زودتر بریم.
کیونگسو لبخند زد و با مرد همراه شد و جونگین از پشت بهش خیره موند. جدیتی که توی لحن اون پسر بود، مطمئنش میکرد که قرار نیست کسی غیر از خودشون دوتا و جانگ از اتفاق چند شب گذشته با خبر بشه و این اطمینان آرومش میکرد. آرامشی که عجیب و ترسناک به نظر میرسید.
∞💫📷💕∞
_خرسی دلم برات تنگ شده بود.بکهیون با ورودش به خونه ی جونگین با صدای بلندی گفت و جونگین اجازه داد گونه ش توسط اون پسرِ شلوغ بوسیده بشه.
_قبلا نمیذاشتی بکهیون بهت دست بزنه و الان دارم چی میبینم؟ اجازه دادی بوست کنه؟! تو واقعا کیم جونگینی؟
سهون با لحنی متعجب پرسید و قبل از جواب جونگین بکهیون غر زد._حسود. یبار روی خوش بهم نشون داد اگه گذاشتی.
_من که چیزی نگفتم فقط تعجب کردم.
+میخواین تا آخر شب همونجا بمونین و عین زن و شوهرا دعوا کنین؟جونگین با صدای نیمه بلندی از آشپزخونه گفت و بکهیون بی توجه به دوست پسرش سمت پسر دیگه دوید.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
﹏•メ↬ Great wrecking ball, Great miracles_S2 ↫メ•﹏
Hayran Kurgu←فیک: توپ مخرب گنده، معجزه های بزرگ-فصل دوم ←وضعیت: کامل شده ←کاپل: کایسو • سهبک ←ژانر: انگست، رمنس، اسمات ‡خلاصه‡ "جونگین کیونگسو رو از خودش روند و کیونگسو همونجوری که اون ازش خواست، رفت. بدون گذاشتن هیچ رد و نشونه ای از خودش. انگار که هیچوقت توی ز...