_دو... دو کیونگسو... گفتین به هوش اومده.
جونمیون نفس نفس زنان خودش رو به ایستگاه پرستاری رسوند و یکی از پرستارها تاییدش کرد.
_درسته.
_میتونم ببینمش؟!
لحن نگران جونمیون، لبخندی روی لب پرستار نشوند.
_البته. فقط کوتاه و بدون استرس.
جونمیون نفسی از سر آسودگی کشید و به سمت اتاق کیونگسو قدم برداشت. تقریبا بیست و چهار ساعت طول کشیده بود تا کیونگسو بهوش بیاد و جونمیون چیزی جز اینکه برادر کوچکترش رو سلامت ببینه، نمیخواست.
با رسیدن به پشت در اتاق، همزمان با نفس عمیق دیگه ای که کشید، اون رو باز کرد و جسم دراز کشیده روی تخت کیونگسو رو از نظر گذروند. چشمهای کیونگسو بسته بودن و جونمیون به خیال اینکه شاید خواب باشه، قدمهاشو آهسته به سمت تخت برداشت.
کیونگسو رنگ پریده با لبهایی که خشک به نظر میرسیدن، چند خراش کوچک روی صورتش و دستهایی که دور مچش کبود شده بود، هنوز هم به چشمهای جونمیون زیبا دیده میشد.
کنار تخت ایستاد و با چرخوندن کلی نگاهش روی صورت و بدن کیونگسو، به آرومی یکی از دستهاشو گرفت و مشغول نوازشش شد.
چشمهای کیونگسو با لمس شدن دستش، باز شدن و با چرخش گردنش به سمت چپ، تونست جونمیون نگران رو ببینه. چشمهای مرد بزرگتر با دیدن پف چشمهای برادرش، پر شدن و همراه با صدا زدن اسمش، قطره اشکی روی گونه ش سرازیر شد.
_کیونگسو.
لبهای خشک کیونگسو به لبخند کمجونی باز شدن و جونمیون دستش رو محکمتر فشرد.
-هیونگ.
صدای گرفته ی کیونگسو بعد از یک روز سخت، گوشهای جونمیون رو نوازش کرد و لبخند نگران جونمیون به صورتش پاشیده شد.
_خوشحالم که سالمی. خداروشکر.
جونمیون با صدایی که سعی در مخفی کردن بغضش نداشت، گفت و کیونگسو لبخند خجالت زده ای به مرد کنارش زد.
-متاسفم... که نگرانتون کردم.
جونمیون سر تکون داد و مچ کبودش رو به نرمی نوازش کرد.
_همین که سالمی و الان کنارمی کافیه.
کیونگسو لبخند دیگه ای زد و با تر کردن لبهاش با زبونش، چشمهاشو بست و اجازه داد جونمیون به نوازش کردنش ادامه بده.
_خیلی نگرانت بودیم. یه دفعه از جشن غیبت زد و هر چی باهات تماس میگرفتیم جواب نمیدادی. وقتی از بیمارستان بهم خبر دادن و پلیس بهم گفت تو رو گروگان گرفته بودن...
-پلیس؟!
چشمهای کیونگسو دوباره باز شدن و انگار که با حرفهای جونمیون یادش اومده باشه چه اتفاقی افتاده، اخم کرد.
YOU ARE READING
﹏•メ↬ Great wrecking ball, Great miracles_S2 ↫メ•﹏
Fanfiction←فیک: توپ مخرب گنده، معجزه های بزرگ-فصل دوم ←وضعیت: کامل شده ←کاپل: کایسو • سهبک ←ژانر: انگست، رمنس، اسمات ‡خلاصه‡ "جونگین کیونگسو رو از خودش روند و کیونگسو همونجوری که اون ازش خواست، رفت. بدون گذاشتن هیچ رد و نشونه ای از خودش. انگار که هیچوقت توی ز...