+استعفا داده؟
با خودش تکرار کرد و بعد از گفتن باشه تماس رو قطع کرد. یعنی کیونگسو میخواست باز هم بی خبر بذاره و بره؟ اینبار که دیگه جونگین ازش نخواسته بود. پس چرا؟!
+بیا زود تصمیم نگیریم هوم؟
سر تکون داد تا افکار مزاحمش از بین برن و بعد از نفس عمیقی به سمت اتاق گیل رفت. بعنوان رییس کمپانی، اون مرد حتما میدونست که کیونگسو چرا رفته. با رسیدن پشت در، با تکون دادن سرش برای منشی گیل، ضربه ی آرومی به در زد و منتظر موند تا مرد داخل اتاق بهش اجازه ی ورود بده. کاری که کمتر انجامش میداد. با ورودش به اتاق، گیل با چشم های درشت بهش خیره شد.
_کیم جونگین؟ به جرات میگم شاید این سومین باری باشه که قبل از اومدن داخل اتاق در زدی.
جونگین که حوصله ی متلک شنیدن نداشت چشمهاشو چرخوند و بی مقدمه گفت.
+شنیدم عکاس موقت استعفا داده. درسته؟
گیل ابرویی بالا انداخت.
_درسته. بیشتر از یه هفته میشه.
ابروهای جونگین با گرفتن اون جواب بالا پریدن.
+بیشتر از یه هفته میگذره و من بی خبرم؟
مرد لبخند کجی بهش زد.
_مشکلی داری با این موضوع؟
+مشکل؟ خب... کی... کی قراره جای اونو پر کنه؟ لابد باز هم قراره یه مدت رو بدون عکاس بگذرونیم.
جونگین فورا بهونه ای جور کرد و جمله ی دومش رو با اخم های در هم کشیده گفت.
_نگران نباش. قبل از اینکه دو کیونگسو استعفا بده، عکاس جایگزین و دائم رو پیدا کردیم.
اخم های جونگین باز شدن و کوتاه سر تکون داد.
+خوبه. پس من میرم به کارم برسم.
بی دلیل و با لحن گرفته ای توضیح داد و از اتاق بیرون رفت. در واقع انتظار اینکه از سمت کیونگسو بخشیده بشه رو نداشت اما انتظار این رو هم نداشت که اینجوری و بیشتر از قبل بین خودشون فاصله بندازه. شاید هم کیونگسو میخواست اینجوری بهش بفهمونه که دیگه جایگاهی تو زندگی همدیگه ندارن. نه به عنوان دوست و نه به هیچ عنوان دیگه.
∞💫📷💕∞
فکر کردن راجب چیزهای منفی، هیچ کمکی به جونگین نمیکردن. اون یبار خودش کیونگسو رو رونده بود. فکر کرده بود کیونگسو درباره ی همه چیز بهش دروغ گفته و بهش اجازه نداده بود توضیح بده و ازش معذرت خواهی کنه.
میتونست الان کیونگسو رو درک کنه اگه قصد تلافی کردن داشت. تمام اون مدت، کیونگسو کسی بود که قربانی شده و جونگین فقط قضاوتش کرده بود، از خودش دورش کرده بود و بعد هم جوری باهاش رفتار کرده بود انگار که بی ارزش ترین چیز دنیاس.
YOU ARE READING
﹏•メ↬ Great wrecking ball, Great miracles_S2 ↫メ•﹏
Fanfiction←فیک: توپ مخرب گنده، معجزه های بزرگ-فصل دوم ←وضعیت: کامل شده ←کاپل: کایسو • سهبک ←ژانر: انگست، رمنس، اسمات ‡خلاصه‡ "جونگین کیونگسو رو از خودش روند و کیونگسو همونجوری که اون ازش خواست، رفت. بدون گذاشتن هیچ رد و نشونه ای از خودش. انگار که هیچوقت توی ز...