﹏•メ↬ Great wrecking ball, Great miracles_S2 ↫メ•﹏

"chapter 31"

نیم ساعت بعد جونگین آماده ی عکسبرداری بود. مثل همیشه وقتی صحبت از کار میشد، اون توی قالب جدی و سخت خودش فرو میرفت تا بهترینش رو ارائه بده. همراه با استایلیست به استودیو عکسبرداری کمپانی رفت و چشمهاش از بین شلوغی استودیو روی پسری نشست که حالا به جای خودش مرکز توجه شده بود.

قبل از اون فرصت نکرده بود کیونگسو رو توی لباسهایی که تنش بود درست ببینه و حالا یونیفرم مدرسه و کوله پشتی روی دوشش ازش یه پسر دبیرستانی واقعی ساخته بود. جونگین هم لباسهای مشابه کیونگسو تنش بود اما برای کیونگسو یجور دیگه خودش رو نشون میداد. صرف نظر از اندام و هیکل ورزیده ش، اون توی سن و جایگاه اصلی خودش قرار گرفته بود و جونگین حالا میتونست بفهمه که منظور مدیر پروژه جدید ازینکه کیونگسو مناسب این پروژه س چیه.

با چک شدن دوباره ی میکاپش قدم برداشت تا کنار کیونگسو بایسته. کیونگسو با چشمهای براق و لبخند زیبایی ازش استقبال کرد و جونگین انتظارش رو نداشت. حدس میزد کیونگسو بعد از اتفاق چند دقیقه ی قبل محتاط تر و یا حتی خشک تر ازین باهاش برخورد میکنه.

-خوشحالم که دوباره توی یونیفورم مدرسه میبینمت.

کیونگسو گفت و جونگین باهاش چشم تو چشم شد. واقعا نگاهش ذوق زده و خوشحال بود و خیال جونگین رو راحت میکرد.

+تو هم... خیلی بهت میاد.

جونگین با تردید جوابش رو داد و لبخند خجالتی کیونگسو، باعث شد چشمهاشو ببنده و کوتاه و زیرلب آه بکشه.

_خیلی خب... شروع می کنیم.

مکالمه ی کوتاهشون با صدای عکاس جدید، قطع شد و جونگین نگاه اطمینان بخشی به کیونگسو انداخت.

 +فایتینگ.

کیونگسو هم براش سر تکون داد و هر دو سمت دوربین چرخیدن.

 
∞💫📷💕∞

-آقای کیم.

کیونگسو با فاصله از جونگین و بقیه ایستاد و صداش زد. عکسبرداری با رضایت همه تموم شده بود و کیونگسو لباسهای خودش رو به تن داشت.

 -میشه باهاتون صحبت کنم؟

با برگشتن جونگین سمتش پرسید و کمی بعد جونگین از عوامل جدا شد و به سمتش قدم برداشت.

_رابطه تون بهتر شده.

جانگ کنار گوش جونگین زمزمه کرد و جونگین سر تکون داد.

+چیزی شده؟

جونگین از کیونگسو پرسید و نگاه کیونگسو بین دو نفر مقابلش به گردش در اومد.

+فکر میکنم مزاحممون باشی هیونگ.

جونگین رو به جانگ گفت و کیونگسو سریع مخالفت کرد.

-نه نه اینطور نیست. فقط...

_اشکالی نداره. راحت باشید. منم کمی کار دارم.