تصورات جونگین کاملا اشتباه از آب درومدن وقتی که کیونگسو با لبخند دو مدل توی استخر رو تشویق کرد. انگار که اصلا ذره ای براش اهمیت نداره جونگین داره چه چیزی رو فیلمبرداری میکنه.
اونا فیلمبرداری رو از بعد از ظهر شروع کرده بودن و ازونجایی که فقط جونگین و همکارش قرار بود مایوی جدید رو تبلیغ کنن، بخش هایی از اون شامل شنا کردن توی استخر و کمی صحنه ی رمانتیک بود.جونگین که از لحظه ی شروع ضبط فیلم متوجه حضور کیونگسو و دوربینش شده بود، سعی میکرد توجهی بهش نشون نده و در عوض ساید سکسی خودش رو که تا اون روز مخفی مونده بود رو بیشتر به نمایش بذاره.
و البته که کیونگسو توی دلش تحسینش میکرد. اون قبلا هم جونگین رو نیمه لخت دیده بود اما چیزی که الان ازون پسر میدید با شیش سال قبل خیلی فرق داشت.
انگار پوستش رو طلایی رنگ کرده باشن و ساعت ها برای فرم دادن اندام و عضله هاش وقت گذاشته باشن. اون توی سالن قبلا هم چنین صحنه هایی رو دیده بود. حتی خوش هیکل تر و زیبا تر از جونگین. اما مجسمه ی خوشتراش مقابلش با هیچ کدوم ازون افراد قابل مقایسه نبود.
همزمان با نارنجی شدن آسمون، کیونگسو هم دست بکار شد. حالا نوبت اون و تیمش بود که ازون اتفاق نادر، چیزی ثبت کنن.
فیلمبرداری همچنان ادامه داشت و کیونگسو مجبور بود با حفظ فاصله عکس بگیره. جونگین حالا لبه ی استخر ایستاده بود و آماده ی شیرجه زدن و دختر هم از پله های کناری استخر پایین میرفت.
مایوی دو تکه ای به تن داشت و البته تحریک کننده هم بود. با رسیدن پای دختر به سطح آب استخر، کیونگسو اون لحظه رو ثبت کرد و بی معطلی لنز دوربینش رو سمت جونگین چرخوند.
مدل برنزه با اشاره ی کارگردان، شیرجه زد و کیونگسو شکارش کرد. از همون لحظه مطمئن بود بیشترین چیزی که قراره ازش تبلیغ بشه اندام جونگینه. کی میتونست چشم از اون زیبایی برداره و به یه تکه لباس نگاه کنه؟!جونگین شنا کنان طول استخر رو طی کرد و کیونگسو از مدل و مایوی تنش، با شکست آب عکس گرفت. جونگین حالا به دختر مقابلش رسیده بود و با بالا کشیدن بدنش و بیرون آوردن سرش از زیر آب، صحنه ای رویایی جلوی چشمهای همه شکل گرفت.
موهای قهوه ای جونگین خیس بودن و قطره های آب روی پوستش، زیر نور نارنجی غروب برق میزدن.چیزی تا ضبط آخرین صحنه نمونده بود و نوبت این بود که کیونگسو و عوامل فیلمبرداری هر دو نفر رو توی یک قاب داشته باشن. با فرمان کارگردان دو مدل مقابل هم و توی فاصله ی کمی قرار گرفتن. دستهای جونگین دور کمر دختر پیچید و انگشتهای دختر، خیسی موهای جونگین رو لمس کرد.
کیونگسو درست مقابل نگاه جونگین ایستاده بود و جونگین باید کار نهایی رو انجام میداد. با فشار بازوهای جونگین، دختر خودش رو بالا کشید و گردن جونگین برای نگاه کردن به صورتش به بالا و عقب خم شد. قطره های آب از موهای بلند دختر روی صورت جونگین چکه میکردن و دست جونگین روی کمرش به آرومی بالا و پایین میشد.
YOU ARE READING
﹏•メ↬ Great wrecking ball, Great miracles_S2 ↫メ•﹏
Fanfiction←فیک: توپ مخرب گنده، معجزه های بزرگ-فصل دوم ←وضعیت: کامل شده ←کاپل: کایسو • سهبک ←ژانر: انگست، رمنس، اسمات ‡خلاصه‡ "جونگین کیونگسو رو از خودش روند و کیونگسو همونجوری که اون ازش خواست، رفت. بدون گذاشتن هیچ رد و نشونه ای از خودش. انگار که هیچوقت توی ز...